تحویل انبوه موشک‌"شلمچه" به قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء(ص)

مراسم تحویل انبوه موشک‌های زمین به هوای شلمچه به قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء(ص) با حضور وزیردفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح برگزار شد.
 به گزارش فارس، سردار احمد وحیدی وزیردفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در مراسم تحویل انبوه موشک‌های زمین به هوای شلمچه به قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء(ص)، گفت: این موشک برد متوسط، قابلیت استفاده در برد کوتاه را نیز دارد و سرعت زیادحدود سه ماخ سرعت، قدرت درگیری موثر با هدف، مقاوم در برابر جنگ الکترونیک دشمن، مجهزبودن به فناوری روز جهان از ویژگی‌های موشک شلمچه است.
 
وحیدی افزود: سلاح های ضدهوایی به علت سرعت و دقت بالا از پیچیده‌ترین سلاح‌ها به شمار می‌روند و یکی از ویژگی‌های موشک شلمچه این است که با سامانه مرصاد که آن هم ساخت داخل است، شلیک می‌شود.
 
وی در خصوص برد موشک شلمچه تاکید کرد: برد متوسط موشک شلمچه 40 کیلومتر است و برد این موشک در نمونه‌های بعدی افزایش می‌یابد و موشک زمین به هوای شلمچه از نمونه‌های خارجی خود پیشرفته‌تر، به روزتر و آماده‌تر است.
 
وزیردفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در ادامه تصریح کرد: این کار با همکاری قرارگاه پدافند هوای خاتم‌الانبیا(ص) شکل گرفته و این همکاری صمیمانه در سایر محصولات نیز ادامه خواهد داشت.
 
وحیدی با بیان اینکه امروز پدافند هوایی برد متوسط، حوزه مهمی از سلاح را شامل می‌شود و می‌تواند حدود 40 تا 50 درصد اهداف خود را از ارتفاع مورد هدف قرار دهد، اظهار داشت: در پدافند هوایی برد کوتاه و متوسط به طور کامل به خودکفایی رسیده‌ایم و در برنامه‌هایی هم که برای پدافند هوایی برد بلند داریم، همه قطعات پدافند هوایی را به این ترتیب پوشش خواهیم داد.
رجا نيوز

شماري از فعالين سياسي هشدار دادند دشمن پروژه اي مشابه فتنه 88 را براي انتخابات مجلس تدارك ديده است

جمعي از صاحب نظران بر اين باورند كه دشمن پروژه اي مشابه فتنه 88 را براي انتخابات امسال تدارك ديده است.
هشدار رهبر معظم انقلاب در خطبه هاي نماز عيدفطر مبني بر اينكه «نبايد انتخابات به چالشي امنيتي براي كشور تبديل شود» اين دغدغه را در ميان كارشناسان و فعالين سياسي ايجاد كرده كه اگر مراقبت لازم در برگزاري انتخابات صورت نگيرد، ممكن است كشور بار ديگر دچار تلاطم هاي قابل توجهي شود.
به زعم بسياري از صاحب نظران تذكر زودهنگام رهبر انقلاب مي بايست اقدامي جدي را از سوي يكايك مردم و مسئولين به دنبال داشته باشد.
محمدجواد ابطحي نماينده مردم خميني شهر در اين زمينه با اشاره به سخنان مقام معظم رهبري در خطبه هاي نماز عيدفطر اظهار داشت: به نظر مي رسد بيان ايشان در مورد انتخابات هشداري بود كه با توجه به وضعيت صف آرايي گروه ها و ترفندهاي استكبار جهاني براي بر هم زدن وحدت كشور مطرح شده است.
وي با اشاره به حوادث و تحولات كشورهاي منطقه، افزود: مقام معظم رهبري هميشه در روزهاي نزديك به انتخابات اين هشدارها را مي دادند ولي اين كه به فاصله چند ماه تا انتخابات اين هشدار را دادند، قابل تامل است؛ تمام كساني هم كه دغدغه حفظ نظام و ترقي و تعالي كشور را دارند از همه دستگاه ها، مردم و كانديداها و طرفدارانشان بايد دقت كنند اين فرصت انتخابات كه مي تواند به عنوان همايش حضور تلقي شود خداي نكرده به ايجاد تفرقه و فاصله منجر نشود.
فعالين سياسي عقيده دارند بازخواني عملكرد دشمن در فتنه 88، مي تواند درس هاي قابل توجهي را براي دست اندركاران به دنبال آورد، چرا كه اين بار نيز همان نقشه، در دستور كار ضدانقلاب قرار دارد.
در اين ارتباط نيز صفرعلي براتلو معاون سياسي و اجتماعي استانداري تهران با بيان اينكه دشمنان نظام جمهوري اسلامي ايران درصددند انتخابات را كه به فرموده مقام معظم رهبري پشتوانه امنيتي نظام است، به چالش امنيتي براي نظام تبديل كنند، گفت: انتخابات 88 و فتنه پس از آن براي ما تجربه خوبي بود كه بايد با استفاده از اين تجربيات مواظبت كنيم دشمنان در رسيدن به اهداف خود ناكام بمانند.
آرين منش يك عضو فراكسيون اصولگرايان مجلس هم با اشاره به شبهه افكني هاي برخي دوم خردادي ها درباره انتخابات مجلس و درخواست نظارت بين المللي بر اين انتخابات گفت: فتنه گران پروژه اي مشابه انتخابات 88 را براي انتخابات مجلس كليد زده اند.
ديگر عضو همين فراكسيون نيز خاطرنشان كرد: برخي افراد درصدد هستند پيشاپيش، صحت انتخابات را زير سوال ببرند و با پيش داوري اختلافات را تشديد كنند لذا تمام اين موارد علائم چالش انتخابات است كه همه افراد بايد به آنها توجه كنند.
حميدرضا فولادگر افزود: زير سوال بردن انتخابات، رفتاري كه برخي گروه هاي سياسي از خود نشان دادند، نسبت دروغ به سلامت انتخابات و شايعه تقلب و در عين حال تندروي افراد سبب شد انتخاباتي با آن عظمت تا يك سال كشور را مشغول كند.
تاكيد بر نسخه دشمن در انتخابات پيش رو همچنين، محور صحبت هاي رئيس كميته روابط خارجي مجلس بود. وي با بيان اينكه مردم با حضور گسترده در انتخابات مجلس نهم، اطمينانشان به سلامت انتخابات را نشان مي دهند، گفت كه تبديل انتخابات به چالش، نسخه دشمن براي تكرار حوادث سال 88 است.
حشمت ا... فلاحت پيشه با بيان اينكه مردم بايد توجه داشته باشند كه تجربه هايي مانند انتخابات 88 كه تجربه تلخي بود، تكرار نشود، ادامه داد: مردم بايد در انتخابات مجلس نهم حضور گسترده يابند و با اين حضور گسترده اطمينانشان به سلامت انتخابات و مسئولين امر در اجرا و نظارت بر انتخابات را به همگان نشان دهند و پاسخ جدي به هرگونه شائبه افكني در موضوع انتخابات به دشمنان بدهند.
زهره الهيان عضو كميسيون امنيت مجلس هم با اشاره به اينكه بصيرت از فتنه 88، تضمين مي دهد كه ملت ايران هيچ تساهل و تسامحي با شبهه افكنان انتخابات آتي نخواهند كرد، گفت: تجربه فتنه مي گويد بايد در بررسي صلاحيت هاي كانديداها دقت بيشتري شود.
وي همچنين اضافه كرد: براي حراست و پاسداري از نعمت انتخابات كه مصداق بارز مردم سالاري ديني در كشور است، استفاده از تجربيات فتنه 88 ضروري است لذا شخصيت هاي سياسي بايد بصيرت بخشي به مردم را در دستور كار خود قرار دهند.

نقل از كيهان

توصيه های مهم رهبر انقلاب به اعضای دولت:

عدالتخواهی، استکبارستیزی و مقابله با اشرافی‌گري علت اقبال به رییس‌جمهور/ اگر تقید به این شعارها سست شود توفیقات الهی کم مي‌شود/ دولت حاشیه سازی نکند/ در فرهنگ بدون رودربايستي انقلابی عمل کنید

رهبر معظم انقلاب اسلامی رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار با رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت با قدردانی صمیمانه از حضور پرشور ملت در راهپیمایی روز جهانی قدس، پایبندی دولت به اصول و ارزشها و شعارهای جذابی همچون عدالتخواهی، استکبار ستیزی و خدمت رسانی صادقانه را ضروری و اثرگذار خواندند و تأکید کردند: جهاد اقتصادی نیازی حیاتی و زمینه ساز پیشرفت و شکوفایی اقتصادی کشور است.

متن كامل بيانات به شرح ذيل است:
بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم‌
 
 جلسه‌ى امروز بسيار جلسه‌ى خوبى بود. اميدواريم خداوند متعال به تلاشها و نيتهاى صادقانه و اظهارات دلسوزانه بركت بدهد و اين جلسه بتواند به همه‌ى ما - به ملتمان، به دولتمان، به مسئولينمان - كمك كند كه راه بسيار پرافتخار و البته دشوار را كه در مقابل داريم، بسهولت طى كنيم.
 
 من اولاً هفته‌ى دولت را كه مزين به ياد دو شهيد بزرگوارمان هست، گرامى ميدارم و به دولتمردان محترممان تبريك ميگويم. ياد اين شهيدان را كه حقاً و انصافاً در يك دوره‌ى دشوارى كارهاى مهمى را شروع و ابداع كردند و احياناً پيش بردند، گرامى ميدارم و از خداوند متعال علوّ درجات آنها و بقيه‌ى شهدا را مسئلت ميكنم.
 
 همچنين لازم ميدانم در اين مناسبت، على‌العجاله از مردم عزيزمان كه در روز جمعه در راهپيمائى روز قدس، شكوهى را از خودشان نشان دادند و عظمتى را تجسم بخشيدند، صميمانه قدردانى و سپاسگزارى كنم. حقاً و انصافاً امسال روز قدس يك نماد بود از حضور ملت ايران و انگيزه‌ى ملت ايران؛ همان چيزى كه اميد را در فضاى منطقه ميپراكند و ملتها را وادار به استقامت ميكند.
 
 همچنين لازم ميدانم از خدمات دولت تشكر كنم، كه بخشى از آن خدمات امروز گفته شد. به مناسبت اين گزارشها، من اين را به برادران و خواهران محترم و عزيز كه اينجا تشريف داريد، عرض بكنم؛ من خودم از آقاى رئيس جمهور درخواست كردم كه وزراى محترم يك يك در زمينه‌هاى مربوط به خودشان گزارش بدهند. خب، اين جلسه، جلسه‌ى خوبى بود؛ گزارشهاى شما هم گزارشهاى خوبى بود؛ مستند و منطقى و متكى به آمار، و در موارد متعدد، آمار مقايسه‌اى؛ كه همه‌ى اينها لازم است و بايد انجام ميگرفت و بايد انجام بگيرد.
 
 نكته‌اى كه من ميخواهم اضافه كنم، اين است كه در ملاقاتهاى متعددى كه من با نخبگان و زبدگان كشور - دانشگاهى، حوزوى - در سطوح مختلف دارم، مكرر از شما مسئولان محترم گله ميكنند كه اينها در بين ما نمى‌آيند و با ما در اين زمينه‌ها صحبت نميكنند. اين اشكال بر شما وارد است. من چند روز پيش هم در ديدار اساتيد دانشگاه همين را مطرح كردم. آنها بارها به من گفتند، در آن جلسه هم گفتند؛ من هم مطرح كردم.
 
 خب، جلسه‌ى امروز عمدتاً حول و حوش مسائل اقتصادى دور ميزند؛ كه اتفاقاً مسئله‌ى اصلى و محورى كشور همين است و يكى از نقاط مهم چالشى كه بين مسئولين در سطوح مختلف وجود دارد و بين بعضى از كسانى كه معترضند يا منتقدند، همين مسئله‌ى اقتصاد است. خيلى خوب، اين را ببريد در مجموعه‌ى نخبگان؛ تشريح كنيد، توجيه كنيد، بيان كنيد. فرض بفرمائيد وزير محترم اقتصاد يا رئيس كل بانك مركزى وقتى كه در جمع بزرگى از دانشگاهيان بروند، ممكن است در بين سؤالاتى كه انجام ميگيرد يا انتقادهائى كه ميشود، احياناً سؤالهاى جهتدار و انتقادهاى داراى علل غير فنى هم وجود داشته باشد؛ باشد، اشكالى ندارد. شما برويد؛ نگاهتان در آن صد نفر يا دويست نفر يا پانصد نفرى كه حضور پيدا ميكنند، به ده نفرى كه احياناً ممكن است اينجورى فكر كنند، نباشد. از پانصد نفر، به آن چهارصد و نود نفر ديگر توجه داشته باشيد و حرفهايتان را بزنيد. احياناً ممكن است برخى از انتقادها صورت بگيرد كه براى شما مفيد باشد. يعنى در زمينه‌ى كارهاى زيربنائى، در زمينه‌ى كارهاى اقتصادى، در زمينه‌ى مسائل مربوط به كار و اشتغال و غيره، اين هم‌افزائى به وجود خواهد آمد. به نظر من اين كار، كار لازمى است؛ من توصيه‌ام اين است.
 
 درخواست ما اين است كه اين جلسه با تفاصيلش منتشر شود؛ يعنى دانه دانه اين گزارشهائى كه دوستان، وزراى محترم يا معاونين محترم رئيس جمهور دادند، منعكس شود تا مردم اينها را بشنوند؛ ليكن من به شما بگويم، اين آمارهاى رقمى و عددى در ذهن متعارف مردم باقى نميماند؛ خواص و اهل  فن بيشتر از اين آمارها استفاده ميكنند و روى آنها محاسبه ميكنند و نتيجه‌گيرى ميكنند. خب، سراغ اينها برويد، اينها را در ميان بگذاريد و مطرح كنيد. اينها احياناً بازخوردى خواهد داشت؛ ممكن است اشكالى بكنند، اشكال واردى هم باشد؛ اين به شما كمك خواهد كرد. من اين توصيه‌ى مؤكد را دارم. فقط هم منتظر نشويم كه رئيس جمهور اين كار را بكند؛ وزرا هم ميتوانند اين كار را بكنند. البته اگر چنانچه خود رئيس جمهور محترم هم در مجامع نخبگانى حضور پيدا كنند و اينها را مطرح كنند، بسيار خوب است.
 
 اما من دو سه تا تذكر عرض ميكنم، كه اينها تذكرات هميشگى ما به شماست و تأكيد ميكنم. شعارهاى دولت نهم و دهم شعارهائى بود و هست كه اين شعارها براى مردم مؤمن ما جاذبه دارد؛ مثلاً عدالتخواهى، يا استكبارستيزى، يا ساده‌زيستى و مقابله‌ى با منش اشرافيگرى، يا مقابله‌ى با ويژه‌خوارى و سوء استفاده‌ى از ارتباطات در مسائل اقتصادى و غير اقتصادى، يا خدمت‌رسانى صادقانه. و من عرض بكنم، شما هم اين را ميدانيد؛ علت اقبال مردم به دولت و به رئيس جمهور - چه در سال 84، چه در سال 88 - اين شعارها بود. يعنى مردم به اين شعارها دلبسته‌اند و نياز به آنها و ضرورت آنها را احساس ميكنند. از اين شعارها دست برنداريد. از جمله‌ى اساسى‌ترين شعارها، پايبندى به اصول و ارزشهائى بود كه امام بزرگوار ما اينها را وارد جامعه كرد و مطرح كرد؛ كه اتفاقاً در دنيا هم عامل رشد علاقه‌مندى به انقلاب اسلامى، همين شعارها بود. يعنى بدون اينكه ماها ابزار تبليغاتى‌اى داشته باشيم، يا شيوه‌هاى تبليغاتى كافى را بلد باشيم و به كار بگيريم، عنوان و محبوبيت امام بزرگوار ما در بين ملتها و در سراسر دنيا سارى و جارى شد؛ اين به خاطر همين شعارها و به خاطر همين رويكردها و جهتگيرى‌ها بود. خود اين هم كه شما در مقابل قدرت فائقه‌ى ظاهرىِ استكبار - كه امروز مظهرش آمريكا و صهيونيسم بين‌المللى و جهانى است - مى‌ايستيد، ارزش ايجاد ميكند؛ خود اين محبوبيت ايجاد ميكند؛ خود اين در دل ملتها اميد به وجود مى‌آورد و پرورش ميدهد؛ اين را نبايد از دست داد. مراقب باشيد در روشها، در اظهارات، در نوع برخورد، در نوع عملكرد، از اين شعارها تجاوزى صورت نگيرد.
 
 كار را براى خدا بكنيد. نه اينكه چون مردم دوست دارند، اين كار را بكنيد؛ نه. اگر هدف اين شد كه دل مردم را به دست بياوريم، ناكام خواهيم ماند. «لأقطعنّ امل كلّ ءامل غيرى»؛ اين حديث قدسى است، كه در ذهنم اينجور است كه با سند معتبرى از قول خداى متعال نقل شده كه فرموده: من قطعاً اميد آن كسى را كه به غير من اميد ببندد، قطع خواهم كرد. ما بايد اميدمان به خدا باشد، براى خدا كار كنيم؛ منتها ميدانيم كه كار براى خدا جاذبه دارد. اين شعارها، شعارهاى الهى است. اگر چنانچه اين پايبندى‌ها سست شود، اگر نسبت به اين شعارها تقيد و پايبندى كم شود، توفيقات الهى هم سلب خواهد شد. بسيارى از اين موفقيتهائى كه شما در ميدان عمل داريد، و از اول انقلاب تا امروز هرچه كه موفقيت بوده، به خاطر اين است كه توفيقات الهى شامل حال بوده و اين كمكِ الهى است. اگر كار براى خدا نباشد، اين موفقيتها از ما گرفته خواهد شد. همان شور و نشاط و تلاش و خدمت صادقانه و بدون توقع مزد و منت بايد ادامه پيدا كند. اين يك نكته‌ى اصلى است.
 
 نكته‌ى دوم: آن روز هم من در مجموعه‌ى مسئولين كشور گفتم نقاط قوّت را براى مردم بيان كنيد، نقاط ضعف خودتان را هم بيان كنيد؛ اين مهم است، اين تأثير ميگذارد. امروز مثلاً در بين گزارشهاى دوستان، من مواردى را ديدم كه به نقطه‌ى ضعف اشاره كردند؛ منتها با اين بيان كه «اين كارها بايد انجام بگيرد». اين «بايد» نشان دهنده‌ى نياز به كارى است كه بايد بشود و نشده. اين را صريح بگوئيد. بگوئيد اين كار را بايد ميكرديم، تا حالا نتوانستيم بكنيم. كسى بر اساس نتوانستن، كسى را مؤاخذه نخواهد كرد. ميگويد خب، در قبال اين ده تا كارى كه انجام گرفته، اين دو تا، سه تا، پنج تا كار هم انجام نگرفته؛ بنا داريم اينها را هم انجام بدهيم. اين را بيان كنيد، اين را صريحاً بگوئيد؛ اشكالى ندارد. ترس از اين نداشته باشيد كه فلان منتقدى كه احياناً ممكن است مغرض هم باشد، حرفش با حرف شما تطبيق كند؛ خب بكند، چه اشكالى دارد؟ بگوئيد بله، اين انتقادى كه به ما ميكنند، وارد است. اين را مطرح كنيد، منتها بگوئيد ما تصميم داريم اين را برطرف كنيم. بگوئيد اين كارها را كرده‌ايم، اين كارها را هم خواهيم كرد. اين توصيه‌ى من است.
 
 البته در برخورد با انتقادهائى كه احياناً در رسانه‌ها و روزنامه‌ها يا بعضى از مراكز قانونى نسبت به دولت انجام ميگيرد، دو جور رويكرد ميشود داشت: يك رويكردِ توجيه و تبيين كننده است، اين خوب است؛ يك رويكردِ مخاصمه است، اين خوب نيست. اينجور نباشد كه شما بگوئيد چون به دولت حمله ميكنند، چون انتقاد مغرضانه ميكنند، پس ما هم بايستى اينجورى برخورد كنيم؛ نه، تبيين كنيد. بله، تبيين كار لازمى است. راه تبيين هم همين است كه در جلسات عمومى با مردم، بيان كنيد، روشن كنيد؛ سؤالات را مطرح كنند، شما جواب بدهيد، اينها تبيين ميشود؛ در رسانه‌ها هم پخش شود. اگر چنانچه تبيينِ خوب انجام بگيرد، غرض‌ورزىِ غرض‌ورزان به جائى نخواهد رسيد.
 
 يك نكته‌ى ديگر هم كه ذيل اين مسئله‌ى توجه به ضعفها ميخواهم عرض بكنم، اين است: يكى از ضعفها اين است كه ما در كارها اولويتها را نبينيم. يكى از آقايان اشاره كردند - كه اشاره‌ى درستى است - به اين كه طرحهاى نيمه‌تمام را بايد دنبال كنيم. اين خيلى خوب است؛ اين كار، كار لازمى است؛ من هميشه تأكيدم بر اين است؛ منتها مشخص كنيد، يك مجموعه‌ى كارى درست كنيد، بنشينند واقعاً طرحهاى نيمه‌تمام را - حالا يك رقمى هم ذكر كردند كه فلان تعداد طرحهاى نيمه‌تمام داريم - اولويت‌بندى كنند؛ كدامهايش اولويت‌دار هستند، كدامهايش وعده‌ى بيشترى داده شده يا توقع بيشترى از سوى مردم وجود دارد؛ اينها را مشخص كنيد، به آنها بپردازيد. اين را مقدم كنيد بر طرحهاى جديد. چقدر خوب است كه همه‌ى وعده‌هائى كه دولت به مردم داده، عمل بشود. اگر چنانچه وعده‌اى به مردم داده بشود و عمل نشود، اين مشكلات درست خواهد كرد؛ نه فقط نسبت به دولت، بلكه به نظام.
 
 آقاى رئيس جمهور اشاره كردند كه به ما ميگويند شما سطح توقعات مردم را بالا برديد. اين بالا بردن سطح توقعات، ناشى از اين نيست كه شما نواقص خودتان را گفته‌ايد، مردم توقعاتشان بالا رفته؛ نه، توقعات با دادن وعده‌ها بالا ميرود. اگر ما بتوانيم به اين وعده‌ها عمل كنيم، توقعات مردم تبديل ميشود به ايمان و اعتقاد مردم؛ اين خوب است. كارى كنيم كه آنچه را كه گفته‌ايم انجام ميدهيم، انجام بدهيم و مردم ببينند كه انجام گرفته. امروز ديدم آمارهاى شما آمارهاى مقايسه‌اى است - كه خيلى هم خوب و بجاست - يكى از مقايسه‌ها اين باشد: مقايسه‌ى بين آنچه كه گفته‌ايم انجام ميدهيم و آنچه كه تا حالا توانسته‌ايم انجام بدهيم. يك درصد در بياوريد، ببينيم چه جورى است. اين خيلى چيز مهمى است.
 
 يك نكته‌ى ديگر، همين مسئله‌ى جهاد اقتصادى است كه مكرر مطرح شده، امروز هم دوستان مطرح كرديد. مبانى و استدلالهاى اعلام «سال جهاد اقتصادى» براى شماها كه دولتى هستيد، معلوم است. يعنى ما جهاد اقتصادى را يك ضرورت براى كشور ميدانيم، نه صرفاً يك اولويت؛ يك نياز قطعى است. اولاً اقتصاد، پيشرفت اقتصادى، رونق اقتصادى ارتباط مستقيم دارد با معيشت مردم. معيشت مردم جزو اولين اهداف همه‌ى دولتهاست در همه جاى دنيا و در همه‌ى دوران تاريخ؛ البته دولتهاى علاقه‌مند به مردم؛ آن دولتهاى مستأثر و زورگو و جبار، مورد نظرمان نيستند. هر دولتى كه بخواهد به مردمِ خودش خدمت كند، اولين مسئله‌اش، مسئله‌ى معيشت مردم است، كه بتواند مردم را اداره كند. خب، اين به اقتصاد وابسته است. يك اقتصاد خوب، سالم، وافر و پيشرو ميتواند وضع زندگى مردم را خوب كند. خب، اين يك دليل است مبنى بر اينكه لازم است ما در كار اقتصاد مجاهدت كنيم.
 
 يك مسئله‌ى ديگر، مسئله‌ى رسيدن به چشم‌انداز است. اين چشم‌انداز هدفگذارى شده است، يك سند بالادستى است؛ بايد ما اين را حتماً رعايت كنيم. بدون جهاد اقتصادى، به چشم‌انداز نخواهيم رسيد. در چشم‌انداز، قدرت اول اقتصادى منطقه هم مطرح شده. در اين ميدان - كه ميدان مسابقه است - اگر چنانچه عقب مانديم، ضربه خواهيم خورد. آن روز در آن جلسه هم مطرح شد كه مسئله‌ى چشم و همچشمى مطرح نيست؛ مسئله اين است كه در اين چالش عمومى و ميدان تحركات عمومىِ دولتها در اين برهه‌ى از زمان، اگر كسى عقب ماند، پامال خواهد شد. پيشرفت اقتصادى ما و رسيدن به اهداف چشم‌انداز، به خاطر اين است كه اگر چنانچه به آنجا نرسيديم، ملت ما و كشور ما دچار ضربات سختى خواهد شد؛ احياناً ضربات مهلكى به ما وارد خواهد آمد. بايد به آنجا برسيم؛ اين نياز ماست. با شعارى كه ما داريم ميدهيم، با اهداف انقلاب اسلامى، جز اين چاره‌اى وجود ندارد. حقيقت اين است كه نظام اسلامى، امروز نظام استكبار و سلطه و الحاد را به چالش گرفته؛ اين يك حركتى است كه آغاز شده. شكست خوردن در اين ميدان، خسارتهايش غير قابل توصيف است و مخصوص به ملت ما هم نخواهد شد؛ لذا بايد در اين ميدان قطعاً پيروز شد. اين پيروزى با اين ابزار ممكن نيست؛ ابزارهاى گوناگون ديگرى هم لازم است؛ از جمله‌ى اينها، پيشرفت اقتصادى است.
 
 يك مسئله‌ى ديگر هم اين است كه امروز دشمنان نظام اسلامى و دشمنان ملت ايران از ابزار اقتصادى دارند عليه ما استفاده ميكنند، كه نمونه‌اش همين تحريمهائى است كه گفته شد. البته لازم است من تشكر كنم از اين مجموعه‌اى كه در مقابل تحريمها كار ميكنند. از همه‌ى روشهاى درست و منطقى و زيركانه و عاقلانه بايد استفاده كرد و استفاده كنيد. تحريمها را خنثى كنيد. تدبير دشمنِ هيكلمند و ليكن در واقع كم‌زور را خنثى كنيد. وقتى كه ما اين حجم عظيمِ ظاهرىِ نظامى و اقتصادى استكبار را در مقابل خودمان مشاهده ميكنيم، انسان به ياد گربه‌ى كارتون «تام و جرى» مى‌افتد! تحركش زياد و هاى و هويش زياد و حجمش بزرگ، اما نتيجه‌ى كارش نه آنچنان كه خودش انتظار دارد يا بينندگان انتظار دارند. واقعاً همين جورى است. اين به زيركى شما بستگى دارد.
 
 آنها گفتند تحريمهاى هوشمند يا تحريمهاى فلج‌كننده؛ اما مى‌بينيم كه اين تحريمها نه آنچنان هوشمند بود، نه فلج‌كننده بود. خب، همين تحريمها موجب شد كه در بسيارى از چيزهائى كه خودكفائى نداشتيم، به خودكفائى برسيم؛ تحرك خوبى را در زمينه‌هاى علمى به وجود بياوريم؛ كارهائى بزرگى را در زمينه‌ى توليدات صنعتى و نظامى و غيرنظامى در كشورمان شاهد باشيم؛ و به راه‌هاى گوناگونى براى اينكه اين تحريم را خنثى كنيم، برسيم.
 
 اين تحريمها خنثى خواهد شد؛ شما بدانيد. اينجور نيست كه اينها بتوانند و طاقت بياورند كه اين حركت و اين رفتار را مدت طولانى ادامه بدهند؛ اين امكان‌پذير نيست؛ يعنى دنيا اين را نميپذيرد. امروز دنيا، دنيائى نيست كه به حرف آمريكا گوش كنند؛ ولو حالا نماينده‌ى ويژه‌ى او به فلان كشور برود، مؤاخذه كند، چه كند. حالا يك چند وقتى اين ادامه خواهد داشت، اما اين قابل ادامه نيست. البته من چند ماه قبل هم گفتم، امروز هم شما مشاهده ميكنيد؛ آن چيزى كه اينها در اول امسال گفتند فلج‌كننده، توقع خودشان اين بود كه در ظرف سه چهار ماه واقعاً به فلج برسد. اين سه چهار ماه، بيشتر هم گذشت، به فلج كه نرسيد، هيچى، بحمداللَّه به تحرك بهتر ما انجاميده. پس جهاد اقتصادى براى اين است. يعنى بايستى ان‌شاءاللَّه يك مجاهدت، يك حركت هدفمند و هوشمندانه و با توكل به خداى متعال و با اعتماد به حمايت الهى انجام بگيرد.
 
 خب، يك مصداق از اين جهاد اقتصادى، همين طرح تحول اقتصادى است كه دولت دو سه سالى است اين را مطرح كرده. يك بند از طرح تحول اقتصادى، هدفمندى يارانه‌ها بود؛ كه خب، بحمداللَّه قانونش تصويب شد و عملياتى شده. البته من در زمينه‌ى كمك به توليد سؤال دارم. حالا آقايان در گزارش گفتند؛ ليكن آن چيزى كه مصوبه‌ى قانونى بود براى كمك به توليد، تحقق پيدا نكرده. بايد به توليد كمك كنيد. البته در بلندمدت خود اين دستگاه‌هاى توليدكننده روى پاى خودشان خواهند ايستاد و ان‌شاءاللَّه خودشان خواهند توانست روزبه‌روز قوى بشوند و جواب بدهند؛ اما در كوتاه‌مدت حتماً بايد به اينها در موارد لازم تزريق منابع بشود. البته در آنجائى كه كسى تقلب ميكند، در آنجائى كه كسى پول را براى توليد از بانك ميگيرد، ولى در غير توليد صرف ميكند، بشدت برخورد كنيد و ترحم بر پلنگهاى تيزدندان نكنيد؛ اما در آنجائى كه نياز هست، واقعاً بايستى برويد كمك كنيد. پس در طرح هدفمندى، اين بخش حتماً بايستى مورد توجه قرار بگيرد.
 
 بخشهاى ديگر طرح تحول هم بايد مورد توجه قرار بگيرد؛ يكى‌اش مسئله‌ى گمرك است - كه امروز يكى از آقايان در گزارش خود گفتند لايحه‌اش به مجلس رفته - يكى‌اش مسئله‌ى سياستهاى نظام پولى و بانكى كشور است. اين پنج شش موردى كه در طرح تحول وجود داشت، همه‌اش بايد انجام بگيرد. كارى كنيد كه در ظرف مدت باقيمانده‌ى دولت، اين كارها سر بيفتد، تا اينكه بتواند ادامه پيدا كند. يعنى نگذاريد كار، نيمه‌كاره بماند.  اين كارها در طول دو سال تمام نميشود. همين هدفمندى هم مراحل گوناگونى دارد؛ شما شروع كرديد، پيش رفتيد. همان پيش رفتن، در واقع به يك معنا تمام كردن است. خود شروع كردن، به يك معنا تمام كردن است؛ اگر چنانچه خوب و صحيح و بر مبنا شروع شود.
 
 مسئله‌ى واردات را هم كه گزارش دادند، البته جزو نگرانى‌هاى من است. حالا اين گزارش هم هست؛ ليكن آنچه كه انسان مشاهده ميكند، يك قدرى نگرانى‌آور است. درست است؛ ممكن است رشدِ نسبت واردات به صادرات غير نفتى ما كاهش پيدا كرده، اين رشد كم شده - اين خودش چيز مثبتى است - اما به اين اكتفاء نكنيد. بخصوص در همين زمينه‌هاى زراعى و باغى و اينها كه ذكر كردند، اينها چيزهائى است كه بايستى هرچه ميتوانيم، از واردات اينها پرهيز كنيم. برويد سراغ همان صنعتى‌سازى صادرات كشاورزى؛ همين چيزى كه در گزارشها هم بود. اينها چيزهاى مهمى است؛ ان‌شاءاللَّه روى اينها تكيه شود. مردم هم تحمل ميكنند و ميپذيرند.
 
 بنابراين در زمينه‌ى سياستهاى واردات، يك بازنگرى جدى بكنيد؛ بخصوص در كالاهائى كه ما مزيت توليدى داريم؛ چه صنعتى، چه كشاورزى. از نگاه بخشى به واردات - كه حالا هر بخش دولتى طبق نيازهاى خودش دنبال واردات برود - حتماً پرهيز شود.
 
 مسئله‌ى ديگر - كه حالا البته اين مربوط به مسائل اقتصادى نيست - مربوط به فرهنگ است؛ كه امروز گزارشى داده نشد، موكول شد به بعد. آنچه كه من لازم ميدانم به دوستان دولت توصيه كنم، اين است كه مسئله‌ى فرهنگ را خيلى جدى بگيريد. اگر چنانچه ما كارهاى اقتصادى را - همچنان كه در برنامه هست و آرزوهاى ما متوجه به آن است - انجام بدهيم، اما در زمينه‌ى كار فرهنگى عقب بمانيم، بدانيد كشور لطمه خواهد ديد. دشمنان ما يكى از چشمه‌هاى دشمنى‌شان كار اقتصادى است؛ يك چشمه‌ى مهم ديگر، كار فرهنگى است. البته نه وقت و نه ظرفيت جلسه اجازه نميدهد كه انسان در اين زمينه وارد بشود؛ ليكن فى‌الجمله دوستان توجه داشته باشند كه كار فرهنگ، كار بسيار مهمى است؛ با ملاحظه‌ى جهتگيرى‌هاى انقلابى و اسلامى. در زمينه‌ى فرهنگ، دچار رودربايستى نشويد. در همه‌ى شعبه‌هاى فرهنگى - چه در موضوع كتاب، چه در كارهاى هنرى، چه در مؤسسات فرهنگى - جهتگيرى‌ها را انقلابى و اسلامى قرار بدهيد. اولويتها را در اينجا هم ملاحظه كنيد، چون منابع بالاخره محدود است. البته مصوبه‌ى دولت در زمينه‌ى بودجه‌ى فرهنگى، مصوبه‌ى خوبى است؛ اگرچه حالا شنيدم كه خيلى از مبالغ اين مصوبه تخصيص داده نشده؛ حتّى اگر همه‌اش هم تخصيص داده شود، باز براى همه‌ى فعاليتهاى فرهنگى كافى نيست. بنابراين منابع دچار محدوديت است. با توجه به محدوديت منابع، نگاه كنيد ببينيد اولويتها چيست. البته من يك مجموعه‌اى را به نحو پيشنهاد به دولت ارائه كردم؛ كه اگر اين چيزها در كار فرهنگ مورد توجه قرار بگيرد، با توجه به نگاهى كه ما در زمينه‌ى فرهنگ داريم، اينها اولويت خواهد داشت؛ يعنى اينها تأثيراتش بيشتر خواهد بود. بله، اينها را بايد دنبال كنيد تا ان‌شاءاللَّه تحقق پيدا كند.
 
 مسئله‌ى ديگرى هم كه باز مطرح ميشود و من به طور كلى عرض ميكنم، اين است: با اين همه كارى كه دولت دارد، سعى كنيد دچار حاشيه‌سازى‌هاى مسئله‌دار نشويد. دولت دارد كار ميكند، تلاش ميكند، ميدان هم براى كار بحمداللَّه هست، نياز هم به كار هست. خب، يك ميدان كارى وجود دارد، نياز فراوانى هم وجود دارد، دولت هم نشان داده كه اهل خطرپذيرى و وارد شدن در ميدانهاى كار و با همه‌ى وجود كار كردن و وارد ميدان شدن است؛ خيلى خوب، با اين اوضاع و احوال، واقعاً شايسته و سزاوار نيست كه حواشى‌اى به وجود بيايد؛ حالا چه حواشى‌اى كه خود شما گاهى اوقات بى‌توجه به وجود مى‌آوريد، چه آنهائى كه ديگران به وجود مى‌آورند و شما هم تسليم آنها ميشويد؛ از اين حواشى بايد پرهيز كرد. نگذاريد در فضاى كشور، در فضاى بين دولت و مردم، درگيرى‌ها و دلهره‌هائى به وجود بيايد كه شماها را از كار باز بدارد.
 
 مسائل گوناگونى مطرح ميشود. توصيه‌ى من  اين است كه در زمينه‌ى علاقه‌ى به ايران، علاقه‌ى به كشور و گرايش به ايران، چند نكته را توجه داشته باشيد. يكى اينكه مهمترين بخش مربوط به كشور، زبان و ادبيات است. علاقه‌ى به ايران، اينجورى تحقق پيدا ميكند. ما در كشور زبانهاى مختلفى داريم؛ اما زبان ملى، فارسى است. آن كسانى كه زبانهاى مختلف دارند، خودشان جزو مروّجين درجه‌ى يك زبان فارسى هستند. بهترين مقالات را در زمينه‌ى زبان فارسى، ترك‌زبانها نوشتند؛ اين را من از روى اطلاع دارم عرض ميكنم. ...(1) ان‌شاءاللَّه كردها هم مينويسند؛ حرفى نيست، ما استقبال ميكنيم. محققين برجسته‌ى ترك‌زبان كشور، در طول دهه‌هاى گذشته، بهترين و قوى‌ترين مقالات را در زمينه‌ى زبان فارسى نوشتند. بنابراين نبايد تصور شود كه زبان فارسى نماد مليت ايران نيست؛ چرا، هست. روى اين موضوع تكيه شود.
 
 يا روى ايرانِ بعد از اسلام تكيه شود. افتخاراتى كه ايرانِ دوره‌ى اسلامى دارد، در هيچ دوره‌ى ديگرى از دوره‌هاى تاريخىِ ما اين افتخارات وجود ندارد؛ من اين را با استدلال به شما عرض ميكنم و اين قابل اثبات است. گسترش كشور، پيروزى‌هاى بزرگ نظامى كشور، پيشرفتهاى عظيم علمى كشور در زمينه‌هاى گوناگون، همه‌اش مال دوره‌هاى بعد از اسلام است. نه اينكه قبل از اسلام از اين چيزها ندارد؛ چرا، اما نسبت به دوره‌ى اسلامى، آنها ناقص است، كم است. البته يك چيزهائى به عنوان گفته‌ها مطرح ميشود، اما چيزهائى نيست كه مستند باشد و كسى بتواند آنها را اثبات كند؛ اينها قابل اثبات نيست. اما آنچه كه در دوره‌ى اسلامى واقع شده، قابل اثبات است؛ روشن است. شما نگاه كنيد ببينيد پيشرفت نظامى و علمى و فرهنگى ايران در دوره‌ى ديلمى‌ها، در دوره‌ى سلجوقى‌ها، بعدها در دوره‌ى صفويه، و حتّى در اين وسط، در بخشى از دوره‌ى حاكميت مغول چگونه است. مغولها به ايران كه آمدند، ايرانى شدند و تحت تأثير فرهنگ ايران قرار گرفتند؛ كمااينكه به هند كه رفتند، هندى شدند. چه كارهاى برجسته و عظيم علمى و فرهنگى و هنرى در اين دوره انجام گرفته. اگر كسى ميخواهد از ايران و ايرانى‌گرى حمايت كند، خب، ايران دوران اسلامى، هم مدون‌تر است، هم مستندتر است، هم قابل قبول‌تر است، هم جلوى چشم است؛ كتابش جلوى چشم است، معمارى‌اش جلوى چشم است، نشانه‌هاى علمى‌اش جلوى چشم است؛ تاريخش تدوين‌شده و روشن است.
 
 نكته‌ى آخر هم - كه ديگر ظاهراً به اذان داريم نزديك ميشويم - اين است كه مسئله‌ى همكارى قوا را حل كنيد. من هم غالباً به قوا سفارش ميكنم؛ اما حالا شما كه قوه‌ى مجريه هستيد و اينجا حضور داريد، به شما بايد سفارش كنم. هرچه ميتوانيد، در آن جاهائى كه ميشود كوتاه آمد، كوتاه بيائيد؛ چه اشكالى دارد؟ آنجائى كه ميشود تبيين كرد، تبيين كنيد. آنجائى كه ميشود با ايجاد ارتباطات دوستانه، مسئله را حل كرد، اينجورى حل كنيد. چرا من اينقدر بر تشكيل جلسه‌ى رؤساى قوا اصرار ميكنم؟ وقتى كه جلسه‌ى رؤساى قوا تشكيل بشود، خيلى از اين مشكلات حل ميشود. در جلساتِ روبه‌رو، با همديگر مى‌نشينند حرف ميزنند؛ اين كار خيلى از مشكلات را حل ميكند؛ اين تجربه‌ى ماست از گذشته. گيرم كه حالا برخى از راه‌هاى گوناگونى هم كه دوستان رفتند، به نتيجه نرسيده باشد؛ اما خب، راه‌هاى ديگرى وجود دارد. بالاخره اختلاف سليقه‌ها يا اختلاف برداشتهاى از قانون را اينجورى بايد حل كرد. كارى كنيد كه اين ارتباط، ارتباط صميمانه‌اى بشود. اگر چنانچه يك رفتارى را مشاهده ميكنيد كه اين رفتار را از آن طرف ديگر نمى‌پسنديد، يك مراجعه هم به خودمان بكنيم، ببينيم آيا ما در آن فضاى سنگينى كه اشاره ميشود، مثلاً تأثيرى داشته‌ايم يا نداشته‌ايم. مراقبت بكنيم؛ اگر ما تأثير داشتيم، آن را برداريم.
 
 من مسئولين محترم را، شماها را، رؤساى قوا را و يكايك فعالان مسائل كشور را دعا ميكنم. ان‌شاءاللَّه خداى متعال توفيقاتش را بر شماها زياد كند تا بتوانيد كارهائى را كه انجام دادن آنها از شما توقع ميرود، به بهترين وجهى انجام بدهيد. نيتها را خالص كنيد، با صميميت و صفا وارد ميدان كار باشيد و نگذاريد اين تلاش و كوششى كه الحمدللَّه به آن شناخته شديد، اندكى كاهش پيدا كند.
 
    والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته‌
 
1) يكى از مسئولين: كردها هم همين طورند.
نقل از رجا نيوز

الشرق الاوسط: تركيه مي ترسد بيش از اين در مقابل ايران خطر كند (خبر ويژه)



ارزيابي محافل سعودي حاكي از تداوم اقتدار ايران در معادلات منطقه اي با وجود نقش آفريني هاي موضعي و منفي تركيه و عربستان است.
روزنامه الشرق الاوسط در اين زمينه از بي ميلي تركيه نسبت به خطر بيشتر مقابل ايران در تحولات سوريه خبر داد و نوشت: تركيه در سياست اخير خود نسبت به سوريه تعديل هايي انجام داده و با رد تقاضاي آمريكا براي كناره گيري بشار اسد، واشنگتن را شوكه كرده است. اين در حالي است كه روسيه هم به جمع حاميان اسد پيوسته و نماينده خود را به دمشق اعزام كرده است.
اين روزنامه سعودي مي نويسد: خبر، كاملا ناگهاني و شوك آور بود هنگامي كه تركيه با مواضع آمريكا براي كناره گيري بشاراسد از قدرت مخالفت كرد. به هيچ وجه قابل باور نيست كه اين همان تركيه اي است كه چند روز پيش وزير امور خارجه اش براي نظام سوريه خط و نشان مي كشيد و هشدار مي داد. آنچه اخيرا از تركيه برداشت مي شود چندان باب ميل مخالفان نيست. حقيقت اين است كه به رغم مواضع اخير تركيه كه مخالفان سوري را خجالت زده كرد و رهبران عرب را خشمگين ساخت، ثابت كرد كه آنكارا مواضعش را بدون اتكا به مواضع عربي و بي اعتنا به مواضع ايالات متحده دنبال مي كند. حقيقت را نيز درك كرده كه اروپا هم از تكرار تجربه سخت ليبي در وضعيت فعلي براي سوريه به شدت نگران است.
الشرق الاوسط با اشاره به موضع قاطع ايران در قبال آشوب افكني آمريكا در سوريه نوشت: آنكارا خود را در ترك تازي اخير عليه سوريه تنها ديد در حالي كه با كشورهاي همسايه خود بيش از اينها منافع مشترك دارد كه بارزترين آن بحث مبارزه با شورشيان پ.ك.ك است كه نياز مبرم به حمايت و همكاري ايران، سوريه و عراق دارد. برخي از تحليلگران مي گويند در مواضع اخير عبدالله اوجالان عليه رجب طيب اردوغان، نخست وزير تركيه و دولت حاكم بر اين كشور تاثيرات ايراني مشاهده مي شود. در چنين فضايي تركيه ترجيح مي دهد كه بيش از اين خطر نكند و به مصاف همسايگانش نرود. هرچه باشد به ايران و سوريه بيش از ديگر كشورهاي منطقه نياز دارد.
الشر ق الاوسط مي افزايد: مسئله اصلي در تحولات منطقه ايران است. تا زماني كه ايران وجود دارد بايد كشورهاي ديگر همگي براي تحقق خواسته هايشان با آن كنار بيايند. در سوريه تحول ايجاد نمي شود مگر اين كه با ايران توافقي حاصل شود. اين حقيقت را تركيه دريافته است. اكنون تركيه فهميده است كه اگر ايران و منافعش را درك نكند، نمي تواند هيچ كدام از برنامه هايش را پيش ببرد. در روزهاي آينده تركيه باز هم مواضع نزديك با مخالفان سوريه اتخاذ خواهد كرد ولي قطعا ديگر آن ترك تازي را نخواهد داشت و يك تنه پا به ميدان نخواهد گذاشت و حتما اين مواضع هماهنگ با تهران خواهد بود.
در پايان اين يادداشت آمده است: قطعا تركيه بيش از اين خطر نخواهد كرد و اجازه نخواهد داد كه بيشتر از اين امنيت داخلي و اقتصادي اش آسيب ببيند.
مقارن با انتشار اين تحليل در الشرق الاوسط، روزنامه آمريكايي كريستين ساينس مانيتور تحليلي را به قلم بلال صائب درباره رويكرد عربستان سعودي نسبت به تحولات سوريه منتشر كرد. در اين تحليل آمده است: ايران از زمان روي كار آمدن جمهوري اسلامي، اولويت اصلي سياست خارجي عربستان سعودي بوده است. با توجه به نفوذ ايران در برخي از كشورهاي حوزه خليج فارس و به خصوص پس از سرنگوني صدام حسين و گسترش نفوذ ايران در سياست عراق مهار اين كشور هيچگاه براي عربستان كار ساده اي نبوده است. براي عربستان مناسبات با دولت سوريه نيز همواره يك نوع تماس غيرمستقيم با ايران بوده و مجرايي براي محدود كردن فعاليت هاي ايران در سطح منطقه.
نويسنده با بيان اينكه «معاملات عربستان و سوريه طي سال هاي 2009 و 2010 در مورد اوضاع لبنان در عمل به تقويت حزب الله و در نتيجه تضعيف سياست مهار ايران منجر شد»، مي افزايد: بيانيه چندي پيش ملك عبدالله در مورد اوضاع سوريه نشان داد كه رياض ديگر براي مناسبات خود با دمشق اهميت پيشين را قائل نيست. در حقيقت خاندان آل سعود تصميم گرفته كه از آسيب پذيري و ضعف رژيم سوريه بهره برداري كند.
نويسنده كريستين ساينس مانيتور در عين حال خاطر نشان كرد: حاكمان رياض به دليل ماهيت ديكتاتوري حكومت خود كه شايد بدترين نمونه در جهان عرب باشد نمي توانند بي محابا سوريه را مورد انتقاد قرار دهند. مردم عربستان از نظر آزادي هاي سياسي و مدني در شرايطي بدتر از سوريه قرار دارند. حكومت عربستان مي داند كه به خاطر بي ثبات و ناروشن بودن اوضاع سوريه بايد محتاطانه و با رعايت تعادل عمل كند. فشار بيش از حد مي تواند به زيان خود او تمام شود.
«بلال صائب» تاكيد مي كند: اگر عربستان نتواند با رعايت تعادل و ظرافت لازم در اين زمينه عمل كند مسلما بخشي از موقعيت جعلي خود را از دست خواهد داد.

نقل از كيهان

 

وصيتنامه ي حضرت علي (ع)

1-   تقوي الهي را هرگز از ياد نبريد، كوشش كنيد تا دم مرگ بر دين خدا باقي بمانيد. 2-   همه با هم به ريسمانخدا چنگ بزنيد و بر مبناي ايمان و خداشناسي متفق و متحد باشيد و از تفرقه بپرهيزيد. پيغمبر فرمود:اصلاح ميان مردم از نماز دائم افضل است و چيزي كه دين را محو مي كند فساد و اختلاف است. 3-   ارحام و خويشان را از ياد نبريد، صله ي رحم كنيد كه صله ي رحم حساب انسان را نزد خدا اسان مي كند. 4-   خداراخدارا در بارهي يتيمان،مبادا گرسنه و بي سرپرست بمانند. 5-   خداراخدارا در مورد همسايگان ، پيغمبر آنقدر سفارش همسايگان را كرد كه ما گمان كرديم مي خواهد آنها را در ارث شريك كند. 6-   خداراخدارا در باره ي قرآن مبادا ديگران در عمل به قرآن از شما پيشي بگيرند. 7-   خداراخدارا در باره ي نماز ،نماز پايه ي دين است. 8-   خداراخدارا درباره ي كعبه خانه ي خدا، مبادا حج تعطيل شود كه اگر حج متروك گردد مهلت داده نخواهيد شد. 9-    خداراخدارا در باره ي جهاددر راه خدا ،از مال و جان خود در اين راه مضايقه نكنيد. 10-                      خداراخدارا در باره ي زكات ، زكات آتش خشم الهي را خاموش مي كند. 11-                      خداراخدارا درباره ي ذريه ي پيغمبرتان مبادا مورد ستم قرار گيرند. 12-                      خداراخدارادر مورد صحابه و ياران پيامبر ، رسول خدا در باره ي آنان سفارش كرده است. 13-                      خداراخدارا در باره ي فقرا و تهيدستان ، آنها را در زندگي شريك خود سازيد 14-                      خداراخدارا در باره ي بردگان كه آخرين سفارش پيامبر در باره ي اين ها بود 15-                      كاري كه رضاي خدا در آن است در انجام ان بكوشيد ، به سخن مردم ترتيب اثر ندهيد. 16-                      با مردم به خوشي و نيكي رفتار كنيد چنانكه قرآن دستور داده است . 17-                      امر به معروف و نهي از منكر را ترك نكنيد ، نتيجه ي ترك آن اين است كه بدان و ناپاكان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند كرد و آنگاه هر چه نيكان وشما دعا كنند دعاي آنها مستجاب نمي شود. 18-                      بر شما باد كه بر روابط دوستانه ميان خود بيفزاييد ، به يكديگر نيكي كنيد ، از كناره گيري از يكديگر و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهيزيد. 19-                      كارهاي خير را اجتماعا و به مدد يكديگر انجام دهيد و از همكاري در مورد گناهان و چيز هايي كه موجب كدورت و دشمني مي شود بپرهيزيد. 20-                      از خدا بترسيد كه كيفر خدا سخت است.

عوامل پيدايش فتنه  

 آنچه در پي مي‌آيد، متن سخنراني علامه مصباح يزدي است که در مراسم افتتاحيه طرح ولايت در 26/04/88 و در مشهد مقدس ايراد گرديده است                           همان‌طور که مي‌دانيم در تاريخ همه کشورها از جمله تاريخ کشورهاي اسلامي و به ويژه کشور خودمان، هميشه درگيري‌ها و کشمکش‌هايي وجود داشته است. حتي از عصر پيغمبر اکرم(ص) به بعد، در بين صحابة نزديک آن حضرت، همان کساني که ساليان متمادي پاي منبر و در مکتب ايشان تربيت شده بودند، اختلاف‌هايي پيش آمد که به جنگ‌هايي از جمله چند جنگ در زمان حکومت کوتاه اميرالمؤمنين(ع) منتهي شد.

اما آنچه مشهود است اين است كه در همه اين جريانات، چه در عالم اسلام و چه در کشورهاي ديگر، خصومت‌هايي شيطاني، غيرعقلاني و غيرقابل توجيه و صرفاً براساس تضاد منافع شخصي و گروهي وجود داشته است. چنان‌كه در عربستان جنگ بين قبايل معروف بود؛ به‌طوري که زندگي بسياري از آنان با جنگ مي‌گذشت. و روشن است که اين اختلافات و کشمکش‌ها بر سر منافع شخصي و در اثر تضاد در منافع پيش مي‌آمد؛ اما در کنار اين‌ها اختلافات، نزاع‌ها و کشمکش‌هايي وجود دارد که از اين قبيل نيست يا دست کم چهره ظاهري آنها اين‌گونه نيست. به عنوان مثال کساني که طي چند سال در رکاب پيغمبر اکرم(ص) در جنگ عليه کفار و مشرکين شرکت کردند، جان و مال خود را به ميدان کارزار آوردند و آماده شهادت بودند، از چنين كساني انتظار مي‌رفت که بعد از رحلت پيغمبر اکرم(ص) براي حفظ اساس اسلام، ديني ‌که اين همه برايش فداکاري کردند، با هم همکاري بيشتري داشته باشند و در زماني كه نتيجه زحمت‌ها و فداکاري‌ها به برقراري يک نظام اسلامي منتهي شده و جنگ‌ها، خونريزي‌ها و فسادهايي که قبل از اسلام بود از بين رفته و کشوري بهشت‌گونه به رهبري پيغمبر اکرم(ص) شکل گرفته، ‌بايد كساني که براي نظام اسلامي زحمت کشيدند، قدر اين نعمت را بيشتر بدانند و براي پيشرفت اهداف آن با هم، همکاري داشته باشند. اما جريان به صورت ديگري واقع شد: وقتي پيغمبر اکرم(ص) رحلت مي‌کنند، همان کساني که با هم هم‌سنگر بودند، به اختلاف، نزاع و کشمکش مي‌پردازند تا آن‌جا که به روي هم شمشير مي‌کشند. جنگ‌هايي چون: صفين و جمل و ... حکايت از نزاع ميان اصحاب پيامبر(ص) دارد.

اكنون پرسش اين است كه راز اين اختلافات چيست؟ اگر اصحاب فقط به فکر منافع شخصي بودند، چرا اسلام آوردند و براي دفاع از آن، برخي از ايشان حتي از جان و مال خود هم گذشتند و تا مرز شهادت و جانبازي پيش‌ رفتند؟

اين يک پرسش جدي است: چرا صحابه به جان هم افتادند و اين جنگ‌هاي خونين را در ظرف چند سال حکومت اميرالمؤمنين(ع) برپا کردند؟ در طول 1400 سال که از تاريخ اسلام مي‌گذرد، در کشورهاي اسلامي، امثال اين‌گونه کشمکش‌ها بسيار رخ داده است. توجه داشته باشيم كه گاهي جنگ مسلمانان با کفار و مشرکين قسم‌خورده مطرح است. در اين‌صورت دفاع و جنگ، قابل فهم است؛ اما گاهي جنگ و اختلاف در بين کساني که سال‌ها دوست، هم‌سنگر و هم‌فکر بوده‌اند رخ مي‌دهد. چنان‌كه نمونه‌اش در صدر اسلام، بعد از رحلت پيغمبر اکرم(ص) اتفاق افتاد. اين مسأله چگونه توجيه‌پذير است؟

در کشور خود ما نيز بعد از رحلت امام(ره) چنين اختلافات و كشمكش‌هايي رخ داده است. وقتي که ما با مزدوران استکبار جهاني مبارزه مي‌کنيم ـ کساني که رسماً مخالف اسلام، خدا و دين هستند و در کتاب‌ها، بحث‌ها، سخنراني‌ها و سايت‌هايشان رسماً به دين بد مي‌گويند و فحش مي‌دهندـ چنين مبازره‌اي قابل فهم است. اما چگونه کساني که سال‌ها در يک سنگر عليه همان کفار، مشرکين و منافقين مبارزه مي‌کردند، به جان هم مي‌افتند؟ و گاهي مسائل آن‌چنان پيچيده و ابهامات افزوده و آب گل‌آلود مي‌شود که چشم، چشم را نمي‌بيند؛ نمي‌شود فهميد که راست کدام است و چپ کدام، حق کجاست و باطل کدام است؟ آن‌چنان مسائل در هم آميخته مي‌شود که زيرک‌ترين افراد هم در تشخيص آن‌ها دچار اشتباه مي‌شوند. در فرهنگ ما، چنين‌ وقايعي که به اين اندازه مبهم و در هم آميخته مي‌شود که در آن‌ها تشخيص حق و باطل مشکل مي‌گردد، «فتنه» نام دارد. کتابي هم نام «الفتن» در باره چنين جرياناتي که بعد از رحلت پيغمبر اکرم(ص) اتفاق افتاد، نوشته شده است. در فرمايشات اميرالمؤمنين(ع) نيز بارها به اين مسأله پرداخته شده است. حتي پيغمبر اکرم(ص) قبل از رحلت، در باره وقوع فتنه‌ها پيش‌بيني‌هايي کرده و رهنمودهايي داده بودند. پرسشي که طبعاً براي هرکسي مطرح مي‌شود اين است که تحليل اين فتنه‌ها چيست؟ نبرد دو دشمن قسم خورده، در يک ميدان، قابل فهم است؛ اما فهم اين مسأله که وقتي دوستاني، هم‌سنگراني، کساني که در يک خط حرکت مي‌کردند و چه بسا در زندان هم‌سلول بودند، با هم نزاع و اختلاف مي‌کنند، بسيار دشوار مي‌شود.

در خانواده بني‌هاشم شخص بسيار محترمي به نام زبير بود که پسر عمه پيغمبر اکرم(ص) و اميرالمؤمنين(ع) بود. نقل کرده‌اند که حضرت زهرا(س) وقتي مي‌خواستند به اميرالمؤمنين(ع) وصيت کنند، فرمودند: اگر شما نمي‌خواهيد به وصيت من عمل کنيد، به زبير وصيت کنم!  زبير از جمله اولين کساني بود که بعد از خليفه سوم، با اميرالمؤمنين(ع) بيعت کرد. اما چگونه مي‌شود چنين کسي بعد از مدتي کوتاه، در جبهه مقابل علي(ع) صف‌آرايي مي‌كند و رسماً شمشير مي‌کشد و جنگ جمل راه مي‌اندازد؟

مي‌دانيم که پديده‌هاي اجتماعي تک عاملي نيست و به طور دقيق نمي‌شود گفت اين پديده اجتماعي تنها معلول يك عامل بود. معمولاً براي حوادث اجتماعي ده‌ها و گاهي صدها عامل دست به دست هم مي‌دهد تا پديده‌اي اتفاق مي‌افتد. بنابراين، ما هم توقع نداريم که وقتي اين سؤال را مطرح مي‌کنيم، فقط يک جواب بشنويم.

بي‌شک، در هر فتنه‌اي نيز ده‌ها و صدها عامل مختلف وجود دارد که زمينه را براي وقوع آن فراهم مي‌آورد. اين‌گونه بحث‌ها مربوط به علوم اجتماعي است. به راستي اين پديده‌هاي اجتماعي را چگونه بايد تحليل کرد و چه عواملي در آن دخالت دارد؟ متأسفانه انگيزه براي تحقيق در اين‌گونه مسائل بسيار کمتر از انگيزه براي تحقيق در علوم طبيعي است. براي نمونه، در مورد انرژي هسته‌اي، انگيزه دانشمندان ما براي تحقيق بسيار است. اما براي يک پديده اجتماعي، چند نفر از دانشمندان حاضرند عمري را صرف تحليل علت وقوع آن کنند؟ خوشبختانه، انبيا و اولياي خدا يکي از خدمت‌هايي که به بشريت کردند اين است که براي اين‌گونه مسائل ضروري که بشر نيازمند حل آن است، اما انگيزه‌ کمي براي تحقيق در باره آن‌ها وجود دارد، سرخط‌ و سرنخ‌هايي را نشان داده‌اند تا اگر کساني دنبال تحقيق باشند، بتوانند از اينها استفاده کنند و راه را براي کشف علل و عوامل اين پديده‌هاي سرنوشت‌ساز باز کنند.

ترديدي نيست، اگر حوادث پس از رحلت پيغمبر(ص) به‌ صورت ديگري اتفاق مي‌افتاد، وضعيت ما اين‌گونه نبود. آيا انديشيده‌ايد اگر واقعاً همان‌طور که 70 روز قبل از رحلت پيغمبر اکرم(ص)، ايشان، علي(ع) را جانشين خود خواند و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَولاه  فَهَذا عَلِي مَولاه»، اين کار عملي شده بود، اسلام چقدر رشد مي‌کرد، چه اندازه ملت‌هاي دنيا از برکت اسلام بهره‌مند مي‌شدند و چقدر گناهان، فسادها و انحراف‌ها کمتر مي‌شد؟

به هر روي، اين امر رخ نداد و فتنه‌اي واقع شد. به راستي علت اين فتنه چه بود، تا ما هم در زمان خود، اگر مشابهي پيدا کرديم، سعي کنيم به اندازه توان نگذاريم چنين فتنه‌اي برپا شود. اين کار کمي نيست و فکر نمي‌کنم ارزشش کمتر از انرژي هسته‌اي باشد. اميرالمؤمنين(ع) در نهج‌البلاغه به اين‌گونه مسائل پرداختند؛ اما استفاده از فرمايشات حضرت امير(ع) قدري دقت مي‌خواهد تا انسان به راز و رمزهايي که در کلام ايشان است، پي ببرد و براي زندگيش درس بگيرد و از  مفاسد و فتنه‌هايي که در هر زماني ممکن است اتفاق بيفتد، جلوگيري کند. آن حضرت در خطبه‌اي مي‌فرمايد: «إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّه‏ »

حضرت امير(ع) دو دسته عامل را به عنوان منشأ پيدايش فتنه‌ها معرفي مي‌كنند. به نظر مي‌رسد ما هم نتوانيم عامل سومي را به فرمايش اميرالمؤمنين(ع) اضافه کنيم. علت خصومت‌ها، دشمني و جنگ بر سر منافع شخصي روشن است و احتياج به تحقيق ندارد. اما ‌جايي که «فتنه» است، يعني مسائلي در هم تنيده مي‌شود، ابهام‌هايي به وجود مي‌آيد، حق و باطل مشتبه و تشخيص راه صحيح از راه غيرصحيح مشکل مي‌شود و حتي افراد هوشيار و زيرک هم فريب مي‌خورند، مسأله تفاوت مي‌کند. بنابراين، لازم است بدانيم منشأ «فتنه» از کجا شروع مي‌شود كه به چنين پديده اجتماعي مي‌انجامد و کار را بر مردم دشوار مي‌کند، عده‌اي را به فساد مي‌کشاند، خون‌ها ريخته مي‌شود، ظلم‌ و فساد بر پا مي‌شود و کساني ناخواسته، به سمت آن کشيده مي‌شوند. اگر بدانيم آغاز «فتنه» از کجاست، آن‌گاه مي‌توانيم با مشاهده علايم آن در برابر آن بياستيم و نگذاريم به بحران تبديل شود.

حضرت در اين خطبه دو دسته عامل را معرفي کردند که عبارت است: عامل شناختي و عامل احساسي ـ عاطفي.

همه مي‌دانيد که کارهاي اختياري انسان از دو منشأ سرچشمه مي‌گيرد. نخست، انسان بايد «بداند» تا کاري را انتخاب کند و دوم غير از دانستن، بايد «بخواهد» تا آن کار انجام گيرد. انساني که مي‌داند، اما دلش نمي‌خواهد، کاري را جدي نمي‌گيرد. گاهي شعار را هم مي‌دهد و قدم‌هاي ابتدايي را هم برمي‌دارد، اما چون عزم جدي‌ براي کار ندارد، از انجام آن بازمي‌ايستد. وقتي کاري جدي تلقي مي‌شود که نخست، انسان نسبت به كار، «شناخت» کافي داشته باشد و دوم اين‌که دلش بخواهد و «انگيزه» قوي براي انجام آن کار را داشته باشد.

بر اين اساس، هر فتنه‌اي که در عالم رخ مي‌دهد، معلول دو عامل است: يکي نقص شناخت و به تعبير کلي جهل و ندانستن است و ديگري هوس‌ها و خواسته‌هاي شخصي يا گروهي است.

اگر انسان يک قضيه را درست نفهمد، حکم ارزشي آن را درست تشخيص ندهد يا موضوع را درست نشناسد و برايش مشتبه شود و به گونه‌اي شناخت انسان ضعيف باشد، به فتنه‌ها مبتلا مي‌شود. نمونه‌هاي اين‌گونه موارد هم در زندگي شخصي و هم در فعاليت‌هاي اجتماعي بسيار است. اگر لغزشي کرديم، يا به اين دليل است که شناخت درستي نداشتيم، و يا اين كه شناخت ما درست بوده و ما موضوع را مي‌دانستيم، اما دلمان نمي‌خواست و عادت به امور ديگري کرده بوديم، يا حوصله درگيري نداشتيم و به‌گونه‌اي ديگر قضيه را تفسير کرديم که درگير نشويم، تا به نفع و راحتي خودمان بيانجامد. به هر حال، سخن اين است: فتنه‌هاي عالم از اين دو منشأ پديد مي‌آيد: نقص در شناخت، و نقص در انگيزه صحيح.

اما شناخت، حوزه‌هاي مختلفي دارد. ما براي اين‌که يک جامعه صالح و امام زمان‌پسند داشته باشيم، بايد آگاهي‌هاي فراواني داشته باشيم، علوم بسياري کسب کنيم و بسياري از مسائل اجتماعي را حل کنيم. دانستن مسائل ديني، اعتقادي، اخلاقي، ارزشي، تهذيب اخلاق و تهذيب نفس و تقويت اراده، در چنين جامعه فرض است. وقتي هم فهميديم كه يک کاري را بايد انجام بدهيم، نبايد کوتاهي و کم‌کاري کنيم. به طور کلي اين دو فعاليت لازم است: يک بخش «شناخت» است و ديگري «اراده».

اما گستره شناخت‌هاي ما گسترده است. سال‌هاست که مقام معظم رهبري درباره توليد علم و نهضت نرم افزاري سفارشاتي فرموده و رهنمودهايي داده‌اند. دولت‌ها و دانشمندان هم در حوزه‌هاي مختلف تلاش کرده‌اند؛ اما اين تلاش به وقوع فتنه‌هايي از جنس فتنه‌هاي صدر اسلام ربطي ندارد. فتنه‌اي که در صدر اسلام اتفاق افتاد، براي اين نبود که مردم صنعت نداشتند يا علوم ماديشان ضعيف بود، در پزشکي نقص داشتند، يا انرژي‌هاي طبيعي را درست نمي‌شناختند. البته در جنگ‌ها مي‌بايست از ابزارهاي گوناگون در مقابل دشمن استفاده کرد. ولي اين فتنه‌ها به طور مستقيم مربوط به اين مسائل نبود. اين‌جا اگر جهلي هست، از سنخ ديگري است؛ آن جهلي است که بر رفتارهاي ارزشي ما اثر مي‌گذارد؛ آيا اين کار را انجام بدهيم يا نه؛ آيا اين كار ارزش مثبت دارد يا منفي. اين پرسش‌ها در علوم طبيعي و حتي علوم اجتماعي، به معناي عام، پاسخ داده نمي‌شود؛ بلکه اين موارد در حوزه دين قرار مي‌گيرد.

يکي از مسائلي که ما در اين عصر، يعني در اين صد سال اخير، با آن روبه‌رو هستيم اين پرسش است که اسلام دربارة حکومت چه نظري دارد؟ چه کنيم تا حکومت، اسلامي باشد؟ پيش‌تر براي اين پرسش، در عالم اسلام پاسخ روشني وجود نداشت، جز آنچه پيشينيان اهل سنت گفته بودند و در زمان خلفاي ثلاثه هم اعمال شده بود؛ يعني، به عنوان مثال مردم بايد يک شوراي شش نفري را براي تعيين خليفه بعدي انتخاب کنند. تحولات اين روش به اين‌جا رسيد که امروزه نيز ما بايد همان روش دموکراسي را اعمال کنيم و دين هم غير از اين چيزي نمي‌گويد.

اما شيعه از ابتدا درباره اين مسأله حساسيت خاصي داشت؛ چراکه قوام تفکر شيعي به امامت است. ما اگر مسأله امامت را از شيعه بگيريم، با ساير مذاهب، چندان اختلافي نداريم. اصلي که مشخص‌کنندة هويت شيعي است، مسأله امامت است؛ اين اصل که براساس فرمايش پيغمبر اکرم(ص)، حاکم بايد از طرف خدا تعيين شود. وقتي مردم با خليفه اول و دوم بيعت کردند، کساني چون سلمان و ابوذر مخالفت کردند و گفتند: اين کسي نيست که خدا تعيين کرده؛ کسي را که خداوند تعيين کرده، پيغمبر(ص) 70 روز قبل از رحلت معرفي کرد.

 ولي به هرحال، آنچه عملي شد غير از آن بود. اين مسأله همين‌طور در عالم تشيع به عنوان يک مسأله اصولي و ستون فقرات تفکر شيعي باقي ماند.

اين تفکر آن‌قدر ريشه داشت که گاهي سلاطيني که مي‌خواستند وانمود کنند که ما به اسلام و تشيع پايبند هستيم، براي مشروعيت حكومتشان از مراجعي مثل محقق كركي و کاشف الغطاء اجازه مي‌گرفتند. اين مسأله هر چند امر مسلّمي بود، اما تا 30 سال پيش تحقق عيني پيدا نکرده بود. آنچه امام(ره) انجام داد اين بود که ايشان اين فکر ثابت را عملي کرد. امام آنچه را که 1400 سال فقهاي شيعه و علماي متکلمين درباره‌اش بحث و تحقيق کرده بودند، جامه عمل پوشاند و انقلاب اسلامي ايران، به نام حکومت ولايت فقيه تحقق عيني پيدا کرد. اما سؤال اين است که ما به چه اندازه به اين مسأله علم راسخ داريم، يعني اين مسأله چقدر براي خود ما روشن است؟

متأسفانه بسياري از کساني که خودشان حامي ولايت فقيه بودند، از نظر علمي و نظري ضعيف بودند و نمي‌توانستند از اين نظريه دفاع و آن را تبيين کنند و بالاخره با مسامحه آن را گذراندند. بسياري از کساني که پس از انقلاب مسؤوليت‌هايي پيدا کردند، در عين حالي که اصولگرا، طرفدار ولايت فقيه و پيرو خط امام(ره) بودند، اين مسأله از نظر علمي براي ايشان روشن نبود. هم‌چنين، تبيين مباني فکري اين مسأله، اعم از فقهي و کلامي نيز از سوي متفکران، آن‌طوري که بايد صورت نگرفته است.

درباره فتنه‌اي که اخيراً اتفاق افتاد بايد گفت: بخشي از آن مربوط به دشمان قسم خورده اين مردم و نظام است. دشمن بايد دشمني کند. اگر آمريکا نخواهد نظام ايران را براندازد پس چه کار کند؟ آيا توقع ما از آمريکا اين است که نظام ما را تقويت يا تأييد کند؟ آمريکا سايه نظام اسلامي را هم نمي‌تواند ببيند. اما سخن از کسان ديگري است. واقعاً چگونه شد کساني که روزي هم‌سنگر بودند با هم اختلاف پيدا کردند؟ فراموش نکنيم پديده‌هاي اجتماعي تک‌عاملي نيست. ولي مي‌توان گفت: يکي از سبب‌هاي اين فتنه اين بود که مسأله ولايت فقيه از نظر علمي و فکري براي خود آنان روشن نبود. مسؤولاني را سراغ داريم که بارها گفته‌اند: ما ولايت فقيه را قبول داريم چون در قانون اساسي آمده است! يعني اگر در قانون نيامده بود، قبول نداشتيم و اگر قانون اساسي تغيير كند تغيير آن را مي‌پذيريم! اين يک نوع برخورد با مسأله ولايت فقيه است که آن را قبول داريم چون در قانون اساسي آمده است.اما اعتبار قانون اساسي به چيست؟ اعتبارش به اين است كه مردم رأي دادند. بر همين اساس اين پرسش را مطرح مي‌کنند که اگر رأي مردم تغيير کرد و گفتند ما ولايت فقيه را قبول نداريم، چه بايد كرد؟

راستي اگر اعتبار ولايت فقيه به اين است که در قانون اساسي آمده و اعتبار قانون اساسي به اين است که مردم به آن رأي دادند، مي‌توان گفت که مي‌شود يک روز هم آن را تغيير داد. به عقيده چنين كساني اين بحث از نظر استدلالي هيچ اشکالي ندارد. آنان عقيده دارند: هم‌چنان‌که در زمان خود امام(ره) بعضي از مواد قانون اساسي تغيير کرد، مي‌توان بار ديگر هم آن را تغيير داد. آن‌گاه بر اين اساس، چند نفري شورش مي‌کنند و به اصطلاح انقلاب مخملي راه مي‌اندازند و بعد هم مي‌گويند قانون اساسي بايد تغيير کند.

وقتي انسان چنين تفکري داشته باشد، ديگر خود را ملزم نمي‌داند که وقتي ولي فقيه امري فرمود حتماً اطاعت کند؛ مي‌گويد: حکم ولي فقيه هم چيزي شبيه قانون مجلس است؛ از آن‌که بالاتر نيست!

ما با قانون مجلس هم مخالفت مي‌کنيم، تغييرش مي‌دهيم، اعتصاب و تظاهرات راه مي‌اندازيم، تا خود مجلس قانونش را تغيير بدهد. براي احکام ولي فقيه هم سر و صدا راه مي‌اندازيم و شورش مي‌کنيم تا رهبري مجبور به تسليم شود!

با اندکي تأمل مي‌توان دريافت که جان کلام كساني که مي‌گفتند انتخابات را ابطال کنيد همين بود. آنان مي‌خواستند با فشارهاي گوناگون رهبري را وادار کنند که برخلاف قانون عمل کند. مسأله اين است که ما بسياري از مطالب اساسي ديني، ارزشي و انقلابي خود را آن‌طور که بايد و شايد از نظر فکري و نظري حل نکرده‌ايم. وقتي براي کساني که جايگاهي دارند، در جمع پيشگامان انقلاب هستند و سال‌ها در درس امام(ره) هم شرکت کردند، هنوز مسأله ولايت فقيه حل نشده و خود آنان هم همت نکردند که آن را به درستي دريابند، ديگر از عموم مردم چه توقعي مي‌توان داشت؟ وقتي چنين شبهاتي در دانشگاه، در جلسات و در تريبون‌هاي آزاد توسط استادان مطرح مي‌شود، دانشجو در برابر اين شبهات چه دارد که بگويد؟ به اين ترتيب خواه، ناخواه در فکرش اثر مي‌گذارد، يا دست کم به شک مي‌افتد. شک يعني «يقَدِّمُ رِجْلاً وَ يؤَخِّرُ أُخْري»، يک قدم پيش و يک قدم پس مي‌گذارد. يعني خنثي و بي‌اثر مي‌شود.

اگر ما معتقديم که بايد اسلام باقي باشد و اسلام حکومت دارد و قوام حکومت اسلامي به امام معصوم(ع)، و در زمان غيبت، به ولي فقيه است، بايد سعي کنيم اين مباني و معاني را آن‌گونه که شايسته است بفهميم و باور کنيم و به لوازمش ملتزم باشيم.

اين عالم، عالم امتحان است. برخي که امروز امتحان شدند، شايد در 20 سال پيش باور نمي‌کرديد که آنان چنين امتحاني بدهند. امتحان يعني اين‌که از محتواي پرسش‌ها آگاهي نداشته باشي. يعني چيزهايي پيش مي‌آيد که خود انسان هم باور نمي‌کند. امتحان آن است که سؤالش معلوم نباشد. خداوند هم حوادثي پيش مي‌آورد که براي اشخاص آشکار نباشد؛ تا مشخص گردد هر كسي چه سرنوشتي دارد و چه موضعي خواهد گرفت. اين‌جاست که خطر متوجه همه مي‌شود. آيا همه مي‌دانيد که در آينده در چه پستي قرار خواهيد گرفت؟ شايد مسؤول يک وزارتخانه يا نماينده مجلس يا پست ديگري چون رئيس جمهور شويد. مگر رئيس جمهور چه کاره بود؟ يک آهنگرزاده که موقعيت اجتماعي بالايي نداشت. اما به برکت انقلاب اسلامي از چنين قشري کسي برخاست و رئيس جمهور شد. شايد يک روز هم شما رئيس جمهور شويد. وقتي مي‌توانيد امتحان را با موفقيت بگذرانيد که پايه‌هاي فکريتان محکم باشد. اين پايه‌هاي فکري نه در دبيرستان درست شده است، نه در دانشگاه. متأسفانه اين پايه‌هاي فکري حتي در مساجد و مجالس ديني هم درست تقويت نمي‌شود. اما الحمدلله به برکت زحمات بسياري از برادران، در طول اين 13– 14 سال بخشي از اين خلأ پر شده است و زمينه‌اي فراهم شده که دانشجويي که 4 و گاهي 6 تا 8 سال در دانشگاه است، دست کم 20 روز براي تقويت مباني فکري و دينيش مجال داشته باشد. ما براي دانشجويان برنامه‌ريزي‌هاي دراز مدت مي‌کنيم تا علوم مختلف را بياموزند، اما آيا لازم نيست دست کم 20 روز هم براي تقويت مباني اعتقاديشان وقت بگذارند؟!. خوشبختانه اين برنامه (طرح ولايت) نتايجش فوق‌العاده مطلوب و بيش از حد انتظار بوده است. دانشجويان فارغ‌التحصيل طرح ولايت، توانسته‌اند اثر قابل توجهي در شهر، دانشگاه و حتي در استان خود بگذراند. البته شايد جايي نامي از اسم و رسم آنان نباشد؛ براي اين‌که دنبال نام و نشان نيستند. اما بسياري از کارهاي عمده مملکت را همين‌ها اداره مي‌کنند.

 اميد آن‌که خداي متعال به شما توفيق دهد که از جمله کساني باشيد که در جوار حضرت رضا(ع) اين فرصت را داشته باشيد که در جهت تقويت مباني فکري و ديني‌تان تلاش کنيد. از خداي متعال درخواست مي‌کنيم که به برکت حضرت رضا(ع) همه شما را موفق و مؤيد بدارد و به ما هم توفيق خدمتگزاري مرحمت کند

جنگ نرم راه ها و روش ها

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

چرا جنگ نرم؟

 

مگر نه اینگه قدرت های استکبار و نظام سلطه،دارای قدرت نظامی و سیاسی و نفوذ هستن؟

پس چه نیازی به جنگ نرم هست؟!


جنگی که جزو بلندمدت ترین برنامه جبهه باطل هست

  

جنگ نرم زمانی بکار میاد که هدف،فقط حذف فیزیکی نباشه!

 

در جنگ سخت! جسم نابود میشه،ولی هیچوقت اندیشه از بین نخواهد رفت

 

اما اگر هدف افکار و روح دشمن! باشه،دیگه جنگ سخت جواب نمیده!

کمااینکه هر دو جنگ بطور موازی در حال اجراست.

جنگ نرم،فقط برای دشمن نیست! بلکه سیاست های جنگ فوق،برای دوستان! نیز حکم مانور داره!یعنی برای موافقین،یادآوری مکرر و حکم تاکید و برای مخالفین،حکم جنگ روانی.

 

سلاح ، برنامه و هدف جنگ نرم چیست؟ 

اصلا ظاهر این جنگ به چه شکله؟

 

برخلاف جنگ سخت که توش خون و خشونت و سختیه،این جنگ ظاهر بسیار زیبا،فریبنده و جذابی داره! فرماندهان دشمن،ستاره های دنیای رسانه و سیاست هستن که محبوب و مشهورند... و از کودک تا پیر،طرفدار دارن

 

سلاح این جنگ،رسانه های تصویری و صوتی،اینترنت،شخصیت های مهم،نفوذی و... هستند که براحتی معلوم نمیشه از کدوم دسته هستن و از کجا هدایت میشن!

 

تعدادشون هم خیلی زیاده!!!

بله،از بدترین خصوصیات این جنگ،نشناختن دشمن است که در هر شکلی در حال حمله هستن و بسیار پیش میاد که دشمن رو دوست میدونیم

 

دشمن،برای حمله،نیاز به هواپیما،تانک و... نداره! براحتی در همه خانه ها حضور داره و از اونجایی که رسانه ها (بنا نسبت رسانه ملی خودمون!) در جبهه حق،منسجم و با برنامه حرکت میکنن،به تمام سوال های ما جواب غلط و به تمام جواب های درست ما،شبه های مشترک،همراه با اسناد جعلی و پرونده های ساختگی وارد میکنن

پشتیبانی و انسجام دشمن از خصوصیات این جریانه

 

دادگاهی برگذار میکنن که دادستان،شاکی،وکیل و قاضی خودشونن!

 

و این مردم هستند که سعی میکنن،خودشون رو شبیه به شخصیت های خوبه معرفی شده بکنن و بقولی از دنیا عقب نمونن!

 

اما مردم فریب خورده،نمیفهمن که دارن خودشون رو نابود میکنن

و دنیای حقیقت رو با دنیای واقعیت عوض میکنن.......!!!

 

متاسفانه گردانندگان اصلی این جریان،نه تنها اعلام جنگ نمیکنن! بلکه با صوت و تصویر دلربا، بعد از نشان دادن زشتی ها به زیباییها،دعوت به صلح،دوستی،محبت،آزادی! و اتحاد میکنن!

 

هدف این جنگ،ایمان،خانواده و مسیر زندگی ملت هستش که متاسفانه در کشور ما که از پاکترین و با ایمان ترین مردم،نسبت به بقیه دنیا هستیم نیز،توانستند که بعضی از خانواده ها رو شکار کنن.مثلا از لحاظ خانوادگی که با شبکه های فارسی زبان،مثل فارسی ۱ که بیننده بعد از مدتی یاد میگیره که چطور

مصونیت های دینی رو محدودیت ببینه و آزادانه هرکاری که خواست انجام بده...

یاد میگیره که خیانت به همسر،دلیل داره! نه اشکال!

داشتن روابط جنسی خارج از خانواده و شرع و عرف،یک نیاز طبیعی هست!

برخورد با اعمال کثیف افراد خانواده،اشتباهه! وفقط با لبخند! باید با این قضیه کنار اومد!

والدین حق تعیین تکلیف برای فرزند ناآگاه رو ندارن!

و...

البته اینها فقط برای حال حاظر،اون هم در کشور ماست!!!

وگرنه در رسانه های خودشون،این مباحث قدیمی شده!!

تک همسری و پایبندی به خانواده،یک سنت قدیمی و از کارافتاده است!

میبینیم که همسر رئیس جمهور ملعون فرانسه،که فساد اخلاقیش زبانزد هست، و در عین اینکه متاهل هست،با دیگران نیز رابطه جنسی برقرار میکنه و در رسانه خودشون اینطور میگه که : تک همسری،حوصله من رو سر میبره!!!

و انگار نه انگار.............!!!

 

وای بحال کسانی که به اعتماد این شیاطین،مسیر زندگیشون رو عوض میکنن

و به قول معروف،روی آب خونه می سازن!

 اما ما چه کنیم؟!

ما چه سلاحی داریم؟!

کی پشتیبان ماست؟!

تابحال در این جنگ ها چه کردیم؟

  

آیا فقط دعا کردن و اعلام نفرت از این جریان کافیه؟

آیا ایمان بدون عمل،تو این جنگ اونقدر که باید جواب میده؟!

اصلا میشه با دست های بسته به خط مقدم رفت؟

  

مطمئنا نه!

ایمان بدون عمل ما ،باعث میشه که نتونن به افکار ما نفوذ کنن،و فقط کارشون رو سخت تر میکنه ولی باعث شکستشون نمیشه!

ما باید با آموزه های دینی و قدرت ایمانی خودمون،با تمام قدرت از لاک دفاعی خارج

و یک حمله تمام عیار رو شکل بدیم.

ما شیعه هستیم!

تعصبی ترین فرقه دینی دنیا... نترس ترین،با ایمان ترین،مطمئن ترین موحد ها هستیم

و برای ما کسر شان هستش که نخواهیم حمله ای در حد توانمون انجام بدیم

و در این راه دوست و فامیل و آشنا،برای ما مفهومی نداره!

هر کس به خدا،پیامبر خدا و معصومین خدا و نایبین ایشان وفادار باشه،در جبهه حق

و در غیر این صورت در جبهه باطل قرار خواهد گرفت!

 

چه ضربه هایی ار این نزدیکان! که تابحال نخوردیم...... 

و چه بهتر که با چشمی بازتر از قبل،فرق بین دوست و دشمن رو ببینیم

و گول دوست نماها رو نخوریم...

 

البته ضریب خطا،غیر ممکن نیست

و برای همین باید با برنامه و صحیح وارد عمل بشیم که جواب عکس نده!

  

جای نگرانی هم نیست!

ما شیعیان،قبلا خودمون رو نشون دادیم!

چه با دستان خالی که نظام سلطه رو با ایمان و یاری خدا،از سرزمینمون قطع کردیم

 

و چه ۸ سال جنگ با کل دنیا،که فقط از ۳۸ کشور دنیا اسیر گرفتیم،در بدترین وضع ممکن که میشه به وجود خائنان و جاسوسانی در زمان جنگ مثل بنی صدر ،رئیس نیروی هوایی و...

و چه ترور ۷۲ تن از مخلصان و عزیزان مملکت در مجلس و دیگر ترورهای مهم اشاره کرد

که بقول دکتر رائفی پور،هر کدوم از این مصائب،در دنیا،نظام رو میتونه عوض میکنه!

  

ولی ما شیعیان با ایمان به خدا بر همه مشکلات دست رد زدیم وحال یک قطب در دنیا هستیم

و اینطور برنامه های شیاطین رو برهم میزنیم...... 

 

بیاییم روز به روز،قدرت نرم و سلاح نرممون رو که بصیرت،حجاب،ایمان و... هست

رو جدی تر از قبل بگیریم تا با پشتوانه ای گرم،بسوی ظهور پیش بریم......

 

پس دشمنان بدانن!

ما مثل همیشه در هر جنگی،چه سخت و چه نرم،زیر سایه خدا،امامت و ولایت

تا آخر ایستاده ایم...

 

 و تا زمانی که تمامی شیاطین و همپیمانهایشان را بطور کامل نابود نکنیم،

دست بر نخواهیم داشت... (انشاالله)

وقتی در صحنه حق و باطل نیستی هرکجا که خواهی باش چه در نماز ایستاده باشی چه به شراب نشسته باشی،هر دو یکی است

(دکتر علی شریعتی

منبع: آنتی ۶۶۶

 

جنایت فرهنگی بزرگ صهیونیسم(صنعت پورنو گرافی)

یکی از موضوعاتی که همیشه در مورد صهیونیسم مطرح است،بحث جریان سازی هایی است که صهیونیسم جهانی با کمک ابزارهای مختلف در جهان به راه می اندازد.این جریانها برای صهیونیسم ابعاد مختلف واهداف مختلفی دارد که دراین بین به جرات می توان مهمترین اهداف را مقاصد سیاسی وفرهنگی واقتصادی دانست. اما نکته بسیار مهم دراین میان روشها وراههای است که گروهها وجریانهای صهیونیستی برای رسیدن به این اهداف انتخاب می کنند.به طور قطع امروزه همه کارشناسان براین باورند که این راهها به هیچ وجه انسانی ویا اخلاقی نیست وبه طور کلی اصلا برای این جریانها اخلاقی بودن ویا انسانی بودن یا نبودن این راهها وشیوه ها مهم نیست ،بلکه تنها چیز مهم همان اهداف همیشگی صهونیست است. به ویژه که در فعالیتهای اقتصادی وسیاسی این جریان به زشت  ترین کارها دست می زند،به گونه ای که به جرات می توان به این نکته اشاره کرد که برای صهیونیست نه چیزی به عنوان فرهنگ جهانی مهم است ونه اخلاق انسانی ونه عرفهای سیاسی بین المللی! نمونه های بسیاری برای تصدیق این ادعا  وجود دارد که کشتار بی رحمانه مردم فلسطین تنها بخشی از آنهاست. دراین بین یکی از مهمترین موضوعاتی که تاکنون به آن بی توجهی شده، سلطه ای است که جریانهای صهیونیستی بر رسانه های جهان ایجاد کرده وسوء استفاده های فراوانی می باشد که از طریق این سلطه انجام داده اند. جنایتهای فرهنگی صهیونیسم بین المللی در حق فرهنگ جهانی ورفتار انسانی واخلاقی در جهان آن چنان زیاد است که بی تردید، چنین جنایت پنهانی در طول تاریخ بی سابقه است وخواهد بود،هرچند که تاکنون بر زوایای آشکار وپنهان این جنایت تا حد ممکن با پوششهایی مانند مدرنیسم روکش توجیه کشیده شده است.  اولین موجهای جنسی،ساخته اولین حرکت صهیونیست  برای درک بهتر این موضوع اگر کمی به تاریخچه ورود یهودیان به آمریکا ودست یابی به جریانهای رسانه ای مکتوب وتصویری نگاهی بیاندازیم متوجه این موضوع خواهیم شد که یهودیان در ابتدا چیزی برای بیان نداشتند وبه جرات می توان گفت یهودیان دراین عرصه بدون حمایت ها توانایی ورود نداشته اند،تا اینکه آنها تصمیم گرفتند که برای به دست آوردن جایگاه دراین زمینه وبه دست آوردن ثروت به صنعت پرنوگرافی روی بیاورند.هرچند که پرنوگرافی یک صنعت نیست اما صهیونیست جهانی پس از مدتی به دلیل استثمار فرهنگ جهان وتولید انبوه محصولات پرنو ومستهجن آنقدر از طریق این مسئله ثروت نامشروع به دست آورد که کم کم به یک صنعت پول ساز تبدیل شد.  هرزه نگاری،گام اول برای استیلا!  اگر کمی به تاریخچه اولین مجلات وکتابهای مستهجن وبه نوعی شهوانی دقت کنیم متوجه خواهیم شد که اکثر نویسندگان این مطالب در بین سالهای 1890-1940یهودیانی هستند که تازه به آمریکا مهاجرت کرده بودند،حتی آنها دراین امر آنقدر بی استعداد بودند که مجبور شدند پس از مدتی برای جذب مخاطب در کنارنوشته های خود که اکثرا اوروتیک وداستانهای غیراخلاقی  بود عکسهای فوق العاده مستهجن را به چاپ برسانند.اما به هر صورت این موضوع با حمایتهای گسترده ای ادامه یافت تا اینکه به مرور زمان یهودیان به دو دسته تولید کنندگان وعرضه کنندگان محصولات پرنو تبدیل شدند.به گونه ای که پس از مدتی یهودیان که دربین جمعیت آمریکا بسیار ناچیز بودند به شهرت قابل توجهی در عرصه ترویج پرنوگرافی وکسب ثروت از این راه دست یافتند که به گفته "جی ای گرتز من" که کتابی دراین باره نوشته است: یهودیان یکی از افرادی بودند که توانستند با زیر پاگذاشتن تمام قوانین آمریکا به ثروتی هنگفت دراین عرصه دست پیدا کنند. دراین بین آنها حتی پس از مدتی مدلهای جدیدی از هرزه نگاری را به وجود می آوردند که از آن با عنوان کالانتیانا نام برده می شد،(کالانتیانا نوعی ادبیات سکسی با دست مایه های طنز بود) البته دراین میان در بین اکثر جامعه شناسان بزرگ آمریکایی تردیدی وجود نداشت که ابداع کالانتیانا حربه یهودیان برای گسترش پرنوگرافی وهرزه انگاری به وسیله ابزار جذابی چون طنز بود.  امکانات تصویری  جدید دراختیار پورن گرافی یهود به هر صورت این تجارت غیر انسانی یهود روزبه روز گسترش پیدا کرد تا به تدریج از عرصه نوشتاری وارد حوزه تصویر شد وهالیوود وصنعت دوربین وسینما به عنوان اولین ابزار تصویری یهود مانند یک مرکز فرماندهی با امکانات فراوان به گسترش سلطه جریان صهیونیست بر فرهنگ جهان به وسیله تولیدات انبوه محصولا پورن  کمک شایانی کرد. به تدریج کمپانی های بزرگ فیلم سازی هالیوود با نفوذ پردامنه یهود تاسیس شدند،اما درکنار این این کمپانی ها اشخاصی مانند "رابی استرمن" که یک یهودی بود درآمریکا ازتمام امکانات نوشتاری وتصویری استفاده کرد وبه جایگاهی رسید که بسیاری او را یکی از بدنام ترین تولید کنندگان محصولات پرنو گرافی می دانند. دلیل اصلی این بدنامی این بود که روانشناسان آمریکایی درآن زمان بارها نسبت به تبعات تولیدات او برای جوانان ،به او هشدار دادند اما او تنها به کسب سود می اندیشید وبرای همین از هیچ جنایت فرهنگی چشمی پوشی  نکرد.این درحالی بود که استرمن ابتدا یک فکاهی نویس بود که پس از مدتی با سوار شدن برموج غریزه جوانان غربی به کسب سود سرشاری در عرصه پرنو نویسی وهرزه انگاری دست یافت هرچند که پس از مدتی به دلیل عدم پرداخت مالیات دستگیر ودر زندان جان باخت .اما تا سالهای سال نماد پرنوگرافی بود و به نوعی نماد جریانهای صهیونیستی بود که از این پس برنامه های زیادی برای انحراف جوامع به وسیله تولیدات محصولات مستهجن داشتند. این رویه ادامه پیدا کرد تا اینکه به تدریج  یهودیان با تمرکز برفیلمهای هالیوود شروع به وارد کردن صحنه های اروتیک در فیلمها کردند،به خصوص که آنها از این پس با ورود جدی زنان به این فیلمها وسوء استفاده از آنها به تدریج روابط جنسی آزاد را به نمایش گذاشتند،تا به این ترتیب دنیای سینما  به فیلمهای مستهجنی که قرار بود به صورت اختصاصی توسط کمپانیهای آنها  تولید شود عادت کند و به نوعی روشن اندیشان ومذهبیون دنیا نتوانند درمقابل این جنایت بزرگ فرهنگی یهود اعتراض کنند.   باندهای قاچاق زنان دراختیار  پورن گرافی صهیونیسم! این موضوع در حالی بود که یهودیان علاوه براینکه خواهان ایفای نقش در ترویج عریانی وسکس در هالیوود بودند،تهیه فیلمهای تماما پورن را خود به عهده گرفتند وحتی پس از مدتی با خرید زنان از باندهای قاچاق انسان واجبار آنها به حضور در فیلمهای کاملا مستهجن یک باند بسیار قدرتمند فحشا ایجاد کردند که این باند پس از مدتی با ایجاد موجهای جنسی در بین جوانان جهان به بهره برداری فرهنگی می پرداخت. به گونه ای که یکی بزرگترین مسیرهای قاچاق زنان از آفریقا ، خاورمیانه ، بعضا اروپای شرقی به اروپای غربی و آمریکا با سازماندهی اسرائیل صورت می گیرد و دلیل انتخاب چنین مسیری هم توانایی کنترل آن توسط اسرائیل است هر چند که این سازماندهی توسط یک مرکز فرماندهی در تمام جهان صورت می گیرد. اما این جریانات هر روز پیشرفت زیادی می کرد، به ویژه که صادرات محصولات پورن توسط جریان صهیونیست  به جوامع دینی وحتی درخود جامعه مسیحیت یهود به گونه ای پیش رفت که بسیاری از کارشناسان فرهنگی آن را ناتوی فرهنگی می دانستند که درپیش وپس آن اهداف سیاسی –فرهنگی بزرگی نهفته بود،به ویژه که جریانهای صهیونیستی درسینمای مستهجن به خوبی میدانستند که با ایجاد موج غریزه و به نوعی انقلاب جنسی دربین جوانان به ویژه در جوامع مذهبی می توانند از پیشرفت ویا به نوعی شکوفایی قدرت جوامع اسلامی درمقابل لیبرالیسم مورد حمایت آنها جلوگیری کنند.   آرمانشهر جنسی،رویای بزرگ صهیونیسم تمام این مسائل درحالی است که آنها سعی می کنند رفتارهای ضدفرهنگی وضد اخلاقی خود را بر اساس نظریه پردازان یهود تئوریزه کنند.به عنوان مثال می توان از ویلهلم رایش(یهودی)، هربرت مارکوزه(یهودی)نام برد. ولیهلم رایش یکی از نظریه پردازان یهودی بود که دغدغه هایش کار،عشق وسکس بود. همچنین هربرت مارکوزه به دنبال آرمانشهر سوسیالیستی بود که در  آن سکس دربالاترین حدممکن وجود دارد،تمام این مسائل درحالی بود که یهودیان این آرمانشهر مستهجن را در محصولاتشان تبلیغ می کردند،به ویژه که بسیاری از نظریه پردازان وصاحبان این کمپانی ها  بارها برآزادی جنسی بدون مرز وحد وحصر تاکید کرده اند.به واقع فحشاگسترانی یهود وجریان صهیونیسم تنها به ساخت فیلم محدود نشد بلکه پس از چند سال آنها شروع به برگزاری به اصطلاح جشنواره ها ومسابقاتی کردند که درپس آن موجی از سوء استفاده های جنسی از زنان وجریان سازیهای  غریزی وجود دارد.یکی از این نمونه ها مسابقه miss univaese  است که هر ساله برگزار می شود.این مسابقه که درآن زیباترین زن دنیا انتخاب می شود،یکی از حربه هایی است که صهیونیسم جهانی برای ترویج عریانی در فرهنگ اخلاقی  دنیا  از آن استفاده می کند. درکنار چنین مسابقه ای «جریان صهیونیست تصویری» که در عرصه ساخت محصولات مستهجن روز به روز برای کسب ثروت وقدرت بیشتر  فعالیت خود را گسترش می دهد در چند سال اخیر اقدام به برگزاری بی شرمانه ترین جشنواره تاریخ محصولات تصویری کرده است.این مراسم که درآن  بهترین فیلم پورن سال انتخاب می شود نماد وقاحت صهیونیست فرهنگی  بین المللی است.این مراسم که  با  نام awards ship  شناخته می شود هر ساله توسط غولهای ثروتمند وکمپانی های بزرگ تولیدات فیلمهای مستهجن برگزار می شود.دراین باره یکی از سینماگران اجتماعی غرب به این موضوع اشاره می کند :که مراسم awards ship  تدفین اخلاق و انسانیت است. این درحالی است که این جشنواره تنها یکی از فستیوالهای مستهجن دنیاست چرا که جشنواره هایی مانند  XRCO Awardو FOXE Video Vixen هم درکنار avn دقیقا با بی شرمی تمام به تبلیغ و ترویج محصولات پورن می پردازند. این جریانات در حالی روز به روز با تزریق پولهای فراوان گسترش پیدا می کند که پا به پای آن در سینمای غرب وهالیوود هم کمپانی هایی که اکثرا رئیسانشان یهودی الاصل هستند،موج استهجان بیشتری را در فیلمهای خود ایجاد کرده اند.به گونه ای که به جرات می توان گفت که از هنگامی این کمپانی های وابسته به جریان صهیونیست در سینمای هالیوود تاسیس شده است تصاویر اروتیک وجنسی در فیلمهای هالیوودی صدها برابر افزایش پیدا کرده است که این حتی اعتراض بسیاری از خانواده های غربی را برانگیخته ،چرا که آنان به خوبی ازاین آسیبهای جدی ومعضلات این موج غریزی برجوانان خود آگاه هستند.   اما چه چیزی در پس این پرده وجود دارد که این همه پول پای این پروژه هزینه می شود؟   در درجه اول اگر کمی به ساختار موسسات تهیه این محصولات نگاه کنید متوجه خواهیم شد که بسیاری از کارکنان این موسسات وروسای آنها خود را نماد انسان مداری سکولار وبه نوعی ترویج دهنده آن می دانند. موضوعی که صهیونیسم جهانی همیشه در پی آن بوده است اما در اکثر مواقع به دلیل وجود ادیان مذهبی نتوانسته آن گونه که باید به این موضوع نفوذ پیدا کند. برای همین آنها به این موضوع دست پیدا کرده اند که برای اضمحلال یکی از بزرگترین دشمنان خود یعنی ادیان آسمانی باید ریشه های فرهنگی آن را تضعیف کنند.که بی شک دراین راه ترویج بی بندو باری اخلاقی آن هم دراین حد گسترده وترویج علنی فحشا وحتی سازماندهی کردن آن به وسیله کمپانی های ثروتمند عرضه محصولات  مستهجن به ویژه در عرصه تصویر ،کمک بزرگی به این تئوری آنها خواهد کرد. از سوی دیگر ایجاد موج بلوغ جنسی زودرس جوانان در سطح جهانی به ویژه در کشورهای مذهبی می تواند به گسترش سکولاریسم مدنظر آنها کمک بزرگی کند . باید به این مسئله دقت کرد که ایجاد رخنه های اخلاقی گاهی اوقات بیش از ایجاد رخنه های سیاسی مدنظر آنها ست.همچنین از دیگر اهداف مهمی که می توان به آن اشاره کرد میل همیشگی صهیونیست به کسب ثروت از هر راهی است.نمونه بارز این موضوع را می توان در باندهای گسترده قاچاق زن به کشورهای اروپایی وآمریکا برای بازی در همین محصولات پورن مشاهده کرد. جالب اینجاست که پورن استارهایی که اهل خود کشورهای غربی هستند وبه نوعی از زنان قاچاق شده توسط باندهای سوداگر صهیونیسم بین الملل نمی باشند پس از مدتی بازی در فیلمهای پورن یا به هالیوود راه پیدا می کنند ویا آنقدر توسط این کمپانی ها ثروتمند می شوند که به نوعی خود کمپانی هایی دیگر دراین راستا تاسیس می کنند. به واقع تمام این زنجیره به صورتی است که سعی می کند که استهجان وبی بندوباری آن درهم حد بی نهایت را کاملا عادی جلوه دهد و حتی آن را یکی از شغلهای پر درآمد نشان می دهد،چرا که خود لابی های متصل به غولهای پورن ساز به خوبی می دانند   که در صورتی که بتوانند این مسائل را عادی جلوه دهند گام بزرگی در راستای سقوط اخلاق انسانی ودینی برداشته اند واین درحالی است که بسیاری از کشورهای مذهبی از جمله خود کشورهای حاشیه خلیج فارس در مقابل این تهاجم بی وقفه به قلب فرهنگ دینی حرکت خاصی انجام نداده اند . درحالی که خود سازمان آیسسکو این موضوع را کاملا مصداق بارز تهاجم فرهنگی دانسته است تهاجمی که قلب دنیای اسلام را هدف گرفته است،چرا که دنیای اسلام وکشورهای اسلامی هنوز درمقابل موج فحشای صهیونیسم ایستاده اند. اما درمقابل «صهیونیسم تصویری مستهجن »سعی کرده است با ابزار قدرتمند رسانه بتواند بی بندوباری را در کشورهای اسلامی گسترش دهدنقل از خبر گذاري قدس.

انتخابات مجلس

مقام معظم رهبری با اشاره به انتخابات آتی مجلس تاكید كردند: باید همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. اتحاد و همدلی،پرهیز از اختلاف و كدورت، احساس کار و تحرک و نشاط از ضرورتها و نیازهای امروز کشور است.

«iranpn.com»:  به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، عید سعید فطر، امروز در پرتو انوار یکتاپرستی و ایمان مردم شریف این سرزمین، به همایش عظیم ایرانیان در حمد و ستایش پروردگار تبدیل شد و ملت مؤمن و موحد، در طلب عیدی، بهترین آرزوها و حاجات خود را از معبود کریم خویش مسئلت کرد.

در کانون این شور و نشاط ملی، مردم تهران، به شکرانه یک ماه روزه داری و عبادت نماز عید سعید فطر را با شکوهی مثال زدنی به امامت رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای، در دانشگاه تهران و کیلومترها از خیابانهای اطراف اقامه کردند.

حضرت آیت الله خامنه ای در خطبه اول نماز با تبریک عید سعید فطر به ملت عزیز ایران و امت بزرگ اسلامی، تلاش مردم را برای حفظ دستاوردها و محصولات ماه مبارک رمضان، موجب استمرار برکات و توفیقات الهی در تمام طول سال خواندند و خاطرنشان کردند: حفظ دستاوردهای بزرگ رمضانی، همچون «تقوا، انس با قرآن، مناجات با خداوند و صفای نفسانی»، زندگی فردی و اجتماعی را به محیطی امن  و امان تبدیل می کند و مهربانی و عطوفت را در جامعه جاری می سازد.

رهبر انقلاب، حضور پرنشاط جوانان، مردان، زنان و گروههای مختلف اجتماعی با رویه ها و سلیقه های مختلف را در مراسم لیالی قدر و دیگر محافل نورانی ماه رمضان، نشانه لطف و رحمت پروردگار و جلوه هایی زیبا از چهره عمومی ملت ایران دانستند و افزودند: جامعه جوان و نسل با طراوت کشور، با تمرین تقوا و در پرتو علم و معرفت و بصیرت، در صراط مستقیم الهی در حال حرکت است و این حقیقت، مژده بزرگی برای آینده «کشور و امت اسلامی»، به شمار می رود.

ایشان در خطبه دوم نماز با تشکر صمیمانه از حضور ارزشمند و با شکوه ملت در راهپیمایی روز قدس افزودند: «بصیرت و همت عمومی» مردم، نعمت بزرگ الهی است که باید قدردان آن بود.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به حضور گسترده تر ملتهای مسلمان در راهپیمایی روز جهانی قدس خاطرنشان کردند: حوادث منطقه موجب شد که برخی ملتهای مسلمان دیگر هم در آزمایش روز قدس شرکت کنند و به این حرکت عظیم ضد استکباری بپیوندند.

رهبر انقلاب اسلامی، در بخش دیگری از خطبه های نماز عید سعید فطر، در تبیین ضرورتها و نیازهای امروز کشور، اتحاد و همدلی «قشرهای مختلف مردم، مردم با مسئولان و مسئولان با یکدیگر» را نیازی بزرگ و ضرورتی اساسی برشمردند.

ایشان در همین زمینه خاطرنشان کردند: به علت حوادث جاری در منطقه، مقطع مهمی از تاریخ جهان در حال شکل گیری است و ملت و مسئولان در این شرایط بسیار حساس، باید کاملاً هوشیار باشند و اجازه ندهند در این مقطع تعیین کننده تاریخ، اختلاف و کدورت، مانع از ایفای وظایف بزرگ ملت ایران و نظام اسلامی شود.

حضرت آیت الله خامنه ای، «احساس کار و تحرک و نشاط» را دومین ضرورت اساسی کشور خواندند و تأکید کردند: ایران، به کار و تحرک اقتصادی، علمی، اجتماعی و سیاسی نیاز دارد و هرکس در حیطه شغل و وظیفه خود، برای تأمین این نیاز اساسی تلاش کند.

رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه سال جاری، ذات انتخابات را توأم با نوعی چالش خواندند و افزودند: انتخابات، تجلی حضور مردم، مظهر مردم سالاری دینی و ذخیره و پشتوانه امنیت کشور است و باید مراقب بود که این پشتوانه بزرگ، به چالشی برای امنیت کشور تبدیل نشود.

حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تجربه و درک عینی ملت ایران از تلاش دشمنان برای سوءاستفاده از انتخابات و ضربه زدن به امنیت کشور تأکید کردند: آحاد مردم، مسئولان مختلف، «منبرداران و فعالان سیاسی» و همه کسانی که می توانند با مردم حرف بزنند باید از انتخابات به عنوان نعمتی الهی پاسداری کنند و هوشیارانه، مراقب چالشهای ضد امنیتی و تلاشهای دشمنان باشند.

ایشان همچنین حوادث بزرگ ماههای اخیر دنیای اسلام را، نتیجه و نشان دهنده عظمت حضور مردم در صحنه دانستند و خاطرنشان کردند: سه دهه قبل، ملت ایران، عظمت و اقتدار ملتها را ثابت کرد و توانست در مسیر تاریخ منطقه و جهان تحول ایجاد کند و امروز دیگر ملتهای منطقه به میدان آمده اند و با حضور خود گره های ناگشودنی را باز می کنند.

رهبر انقلاب افزودند: چه کسی تصور می کرد عوامل امریکا و صهیونیست در منطقه، یکی پس از دیگری سقوط کنند اما دست قدرت ملتها، با تکبیر و یاد خدا، این بتها را پی در پی شکست و نشان داد امت اسلامی، دستی چنین مقتدر دارد.

حضرت آیت الله خامنه ای، تحولات منطقه را آغاز راهی طولانی خواندند و با دعوت از ملتهای مصر، لیبی، تونس، یمن و بقیه ملتها برای هوشیاری در مقابل موج سواری و سوءاستفاده سلطه گران افزودند: در انقلاب اسلامی ملت ایران نیز، استکبار برای جبران منافع از دست رفته و مصادره انقلاب تلاشهای مختلفی کرد اما هوشیاری ملت و رهبری پیامبرگونه امام راحل عظیم الشأن، نگذاشت اهداف آنان تحقق یابد و ملتهای منطقه نیز امروز برای دستیابی به پیروزی نهایی به همین هوشیاری نیاز دارند.

ایشان با اشاره به قدرتهایی که برای مصادره تحولات لیبی تلاش می کنند افزودند: اینها، تا همین چندی قبل، هم¬دست ستمگران حاکم بر لیبی بودند اما امروز مدعی تحولات این کشور شده اند، که مردم لیبی باید در مقابل این سلطه گران، هوشیار و مراقب باشند.

رهبر انقلاب اسلامی با ابراز نگرانی شدید از وضع ملت بحرین افزودند: به این مردم مظلوم، ظلم و جفا می شود و به وعده های داده شده عمل نمی شود.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: البته هر حرکتی که برای خدا باشد به طور قطع به پیروزی می رسد و این سنت الهی، در همه جا صادق است.

دعوت مردم و مسئولان به ادامه کمک به مردم قحطی زده سومالی آخرین نکته خطبه های حضرت آیت الله خامنه ای در عید سعید فطر بود.

ایشان اوضاع مردم سومالی را غصه ای بزرگ خواندند و با تشکر از کمکهای خوب مردم افزودند: مردم و مسئولان هرچه بیشتر به کمک مردم رنجدیده سومالی بشتابند.

عيد آمد و عيد آمد

عيد سعيد فطر بر مردم مسلمان ايران و مسلمانان انقلابي كشور هاي عربي كه عيدي بدون ديكتاتور را مي گذرانند مبارك باد.